به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Political Economy of Foreign Policy » در نشریات گروه « علوم سیاسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه « Political Economy of Foreign Policy » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • مهرداد عله پور*، رضا سیمبر

    با عنایت به نیاز مبرم چین به انرژی پایدار که با هدف کاهش آسیب‌پذیری در حوزه انرژی و بیشینه‌سازی قدرت رو‌به‌تزاید خود در عرصه سیاست و روابط بین‌الملل صورت پذیرفته است، این کشور در حال صعود، طی سالیان اخیر کوشیده است تا بر بستر انرژی، همکاری‌های سیاسی- اقتصادی ویژه‌ای را با کشورهای حاضر در شورای همکاری خلیج‌فارس و منطقه راهبردی اوراسیا به منصه ظهور برساند. در همین رابطه، نگارندگان پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی- تطبیقی و با تاسی از اسناد کتابخانه‌ای درصدد برآمده‌اند تا ضمن واکاوی و بررسی حضور فزاینده پکن در حوزه‌های مورداشاره، به این پرسش راهبردی پاسخ ‌گویند که «جمهوری خلق چین در پرتو تعمیق روابط سیاسی و اقتصادی خود با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس و کنشگران حاضر در حوزه راهبردی اوراسیا چه اهداف پیدا و پنهانی را دنبال می‌کنند؟» فرضیه مطرح از معبر این پرسش ناظر بر آن است که پکن با در نظر گرفتن وزن اقتصادی کشورهای حاضر در مناطق مورداشاره و با توجه به موقعیت ویژه آن‌ها در ابتکار کمربند- راه کوشیده است تا راهبردهای نوین ژیوپلیتیکی خود را از رهگذر تلاش برای تضمین امنیت پایدار دسترسی به انرژی، حفظ بازارهای هدف مستقر در مسیر ابتکار کمربند راه و افزایش سطح همکاری با شرکای منطقه‌ای، به دو حوزه «خلیج‌فارس» و «اوراسیا» گسترش دهد.

    کلید واژگان: اقتصاد سیاسی سیاست خارجی, شورای همکاری خلیج فارس, چین, مرکانتیلیسم اقتصادی, اوراسیا}
    mehrdad Alipour *, Reza Simbar

    Given China's urgent need for sustainable energy to reduce energy vulnerabilities and maximize its growing power in international politics and relations, the rising country has sought to build energy cooperation in recent years. A special political-economic relationship with the countries present in the GCC and the Eurasian Strategic Region will emerge. In this regard, the authors of the present study with a descriptive-analytical-comparative approach and based on library documents, have sought to answer the strategic question that the People's Republic of China in the light of deepening relations by analyzing and examining the growing presence of Beijing in these areas. What are its political and economic goals with the member states of the Persian Gulf Council and the actors in the Eurasian strategic sphere? The hypothesis raised by the above question is that Beijing, taking into account the economic weight of the countries present in the mentioned regions and given their special position in the belt-road initiative, has tried to pursue its new geopolitical strategies through effort. To ensure sustainable security of access to energy, maintain target markets based on the Belt-Road Initiative, as well as increase cooperation with regional partners, extend to the Persian Gulf and Eurasia.

    Keywords: Political Economy of Foreign Policy, Persian Gulf Cooperation Council, China, Economic Mercantilism, Eurasia}
  • سعید میرترابی*، مهتاب ساری اصلانی
    همراستا با تحولات ساختاری عمیق در عرصه اقتصاد سیاسی چین، کمک های خارجی این کشور در سال های نخست قرن جدید به طیف گسترده ای از کشورها بویژه جوامع افریقایی به سرعت افزایش یافته است. این پدیده همانند بسیاری دیگر از پدیده های مرتبط با "ظهور چین"، مجادلات فکری فراوانی درباره انگیزه ها وپیامدهای این تحول برانگیخته است که البته در کشور ما هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. در همین راستا این مقاله، صرف نظر از موضوع پیامدهای این تحول، زمینه ها و علل آن را با رجوع به انگیزه های پکن به عنوان کمک دهنده و نیازهای جوامع افریقایی به عنوان کمک گیرنده در چارچوب پرسش اصلی خود مورد بررسی قرار داده است. فرضیه ای که مقاله به روش توصیفی- تبیینی مورد آزمون قرار داده این است که افزایش سریع کمک های خارجی چین به کشورهای افریقایی در سال های اخیر، در درجه نخست ناشی از الزامات بین المللی پاسخگویی به تحولات ساختاری در اقتصاد سیاسی داخلی چین و درجه دوم همسویی نیازهای جوامع افریقایی با انگیزه های ارایه کمک خارجی پکن است. با این حساب می توان پیش بینی کرد حضور چین در قاره غنی، در سال های آتی همچنان افزایش خواهد یافت و کمک خارجی به عنوان یکی از روش های عمده زمینه سازی برای حضور گسترده تر همچنان مورد توجه مقام های پکن خواهد بود.
    کلید واژگان: چین, آفریقا, کمک خارجی, اقتصاد سیاسی, سیاست خارجی}
    Saeed Mirtorabi *, Mahtab Sari Aslani
    Along with the profound structural changes in China's political economy, its foreign assistance has rapidly increased to a wide range of countries, especially African societies, in the early years of the new century. This phenomenon, as well as many other phenomena associated with the "emergence of China," has sparked a lot of controversy about the motives and consequences of this transformation, which has not yet been addressed in our country. In this regard, the present paper, regardless of the implications of this evolution, examines its causes and context by referring to Beijing's motivations as donors and the needs of African societies as recipients in the context of the core question of the article. The hypothesis that the article examines by descriptive-analytic method is that the rapid increase of Chinese foreign aid to African countries in recent years is primarily due to the international requirements for responding to structural changes in China's domestic political economy and the alignment of the needs of African with Beijing foreign assistance. So, it can be predicted that the presence of China in the Africa will continue to increase in the coming years, and foreign aid will continue to be considered by Beijing officials as one of the main means for establishing this wider presence.
    Keywords: China, Africa, foreign aid, political economy, foreign policy}
  • قدرت احمدیان *، ندا غلامی
    تشکیل اوپک و سپس بهره برداری از نفت به عنوان یک ابزار فشار توسط کشورهای عرب برای مقابله با رژیم صهیونیستی در اوایل دهه 70میلادی نمونه آشکاری از اهمیت سیاسی نفت بود. در عصر جنگ سرد اتحاد جماهیر شوروی سعی داشت برای جلوگیری از کاهش صادرات نفت بعد سیاسی این منبع مهم انرژی را کم رنگ کند. با سقوط شوروی و غلبه گفتمان لیبرالیسم و غرب گرایی در دوره یلستین نفت ماهیت غیرسیاسی خود را حفظ کرد با شروع ریاست جمهوری پوتین به ویژه پس از ظهور جنگ سرد جدید پس از اشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003، فدراسیون روسیه به تدریج به سمت تبدیل ابزار اقتصادی نفت به یک ابزار سیاسی و حتی امنیتی متمایل شد. سند " راهبرد انرژی فدراسیون روسیه 2020 " به صراحت اعلام می دارد که منابع انرژی بزرگترین ابزار هدایت سیاست خارجی و داخلی روسیه است. این مقاله براساس مواضع فوق حول این پرسش اساسی شکل گرفته است که علت اصلی بهره گیری فدراسیون روسیه از منابع انرژی (نفت و گاز) به عنوان یک ابزار سیاسی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی و امنیتی چیست؟ برمبنای چارچوب نظری تصمیم گیری بروکراتیک و در پاسخ به سوال فوق این فرضیه در مقاله مورد بررسی قرار گرفته است که ملاحظات بروکراتیک داخلی از جمله توازن قدرت و کشمکش های درون حکومتی در دولت پوتین عامل اصلی پیوند زدن ابزار ماهیتا اقتصادی نفت به ملاحظات و اهداف سیاست خارجی و امنیتی روسیه است. مناسبات داخلی قدرت به ویژه نقش مرکزی شرکت های نفتی در تصمیم سازی های دولت روسیه موجب بهره گیری از ابزار انرژی به عنوان یک سلاح سیاسی و امنیتی شده است.
    کلید واژگان: روسیه, اقتصاد سیاسی, سیاست خارجی, امنیت انرژی و تصمیم گیری بروکراتیک}
    Ghudrat Ahmadian *, Neda Gholami
    Formation of OPEC and exploiting petroleum as pressure tool by Arabian countries for countering with Zionist Regime during early 70th century was a prominent example of petroleum’s political significance. In order to prevent the reduction of petroleum exportation during Cold War era, the USSR tried to reduce the importance of its political dimension. Following the collapse of USSR and surmount of liberalism and occidentalization during Yeltsin era, the petroleum maintained its unpolitical nature. Still since the beginning of Putin’s presidency, especially after the ignite of the new cold war following Iraq’s occupation in 2003, Russian Federation was gradually inclined to convert petroleum from an economic instrument to a political and even security one. The Energy Strategy of Russia for the period up to 2020 articulates that energy resources are the main instruments for driving Russia’s exterior and interior politics. Against this backdrop, the present article is trying to find out the main reason for Russia to exploit energy resources as a political instrument. Using the theoretical framework of bureaucratic decision making, the authors argue that interior bureaucratic considerations including balance of power, as well as internal conflicts in Putin’s government, are the main reasons for the mentioned question. The internal power relationship especially the core role of petroleum companies in Russia’s governmental decision making has led to the weaponization of energy.
    Keywords: Russia, Political Economy, foreign policy, Energy Security, Bureaucratic Decision Making}
  • امیرمحمد حاجی یوسفی، محمود خانی جوی آباد
    این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سئوال است که چگونه «اقتصاد سیاسی جهانی»، «سیاست خارجی هند در عصر جهانی شدن اقتصاد» را تحت تاثیر قرارداده است؟ در پاسخ به سئوال مزبور، فرضیه پژوهش آن است که شش مولفه اقتصاد سیاسی جهانی در تعامل با عوامل اصلی اقتصاد، سیاست، امنیت و فرهنگ و از طریق سه پویایی یا دینامیزم سیاست خارجی کشورها را شکل می دهند. نویسنده با ارائه الگوی جدیدی موسوم به «اقتصاد سیاسی سیاست خارجی»، کیفیت تاثیرگذاری اقتصاد سیاسی جهانی بر سیاست خارجی هند را مطالعه نموده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که «هند با فهم به موقع و درست پویش اقتصاد سیاسی جهانی و آگاه شدن از تغییر پارادایم جنگ سرد به «جهانی شدن»، ضمن تغییر ایدئولوژی دولت از «آرمان گرایی به واقع گرایی» و پذیرش دموکراسی و لیبرالیسم، درمسیر ادغام در اقتصاد سیاسی جهانی قرار گرفته و با تغییر سیاست خارجی«عدم تعهد محور»، به اتئلاف و مشارکت راهبردی با قدرت برتر و غرب گرایش یافته است».
    کلید واژگان: هند, جهانی شدن, اقتصاد سیاسی سیاست خارجی}
    Amir Mohammad Haji, Yousefi, Mahmoud Khani Jooyabad
    This article clarifies how the Global Political Economy has shaped the foreign policy of India in the age of globalization. The hypothesis is that six drivers of Global Political Economy and three dynamisms coupled with mutual interactions amongst Politics, Economics, Culture and Security shapes foreign policy of states. The author embarks on a new effort to develop an analytical model that describes the notion of Political Economy of Foreign Policy and its dynamics in India. To conclude, the author developes a model to verify trajectory of continuity and change in India's foreign policy, indicating shifts form Non-alignment, to Multi-alignment, and, further to the Modi's policy of "Alliance with the United States and the West". He is of the view that prospects of India's re-orientation to Multi-alignement would be subject to further studies.
    Keywords: : India, Globalization, Political Economy of Foreign Policy}
  • حسین پوراحمدی میبدی، عبدالعلی قوام، محمود خانی جوی آباد
    هند پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جهت برقراری پیوند و ارتباط موثر با کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی، بیش از دو دهه به امید دریافت کمک های امریکا و گروه غرب بیهوده به انتظار حمایت آنها نشست. از سوی دیگر، اقدام این کشور جهت دسترسی مستقیم به آسیای مرکزی و قفقاز از طریق کریدور بین المللی حمل و نقل شمال– جنوب و راه های مواصلاتی ایران به عنوان پل ارتباطی هند با آسیای مرکزی نیز با مخالفت های امریکا به تاخیر افتاد، و سایر راهبردها نیز به نتیجه مطلوب نرسید. بنابر این سوال اصلی این مقاله «گزینه های پیش روی هند جهت پیوند و ارتباط با آسیای مرکزی»است. فرضیه مقاله نیز آن است که افول قدرت هژمونیک امریکا «تغییر سیاست امریکا- محور و بی نتیجه هند»، متنوع سازی گزینه های پیش رو را در پی داشته است». مولفین در پایان ضمن ارائه الگوی تطور حکومت در هند؛ تغییر جهت مجدد سیاست خارجی این کشور در دوران حاکمیت ناراندرا مودی از «ائتلاف با امریکا و غرب»، به سیاست «تعهدات چندگانه و چندجانبه متعادل» و پدیده ترامپیزه شدن، سیاست های آسیای مرکزی هند را موضوع مطالعات تکمیلی معرفی می نمایند.
    کلید واژگان: هند, آسیای مرکزی, تعهدات چندگانه, جمهوری اسلامی ایران و اقتصاد سیاسی سیاست خارجی}
    Hossein Pourahmadi Meibodi, Abdolali Ghavam, Mahmoud Khani Jooyabad
    Since the collapse of the Soviet Union, and almost after two decades, India’s hopes for US support for effectively connect it to the landlocked Commonwealth of Independent States in Central Asia were dashed away. Exploring other connectivity options including the International North–South Transport Corridor -or Iran as the lynchpin of its connectivity- was delayed under the US pressures. Other alternatives were also not feasible. Therefore, given the trajectory of political economy of India’s foreign policy, the main question of this article is ‘what are the best options to get India connected to Central Asia? The hypothesis is that, the demise of the American hegemony has led India to a diversification in its policies. To conclude, the authors develop a model to verify India's foreign policy, and further, they argue that the Prime Minister Narendra Modi's policy of "Alliance with the United States and the West"; the prospects of India's re-orientation to a balanced multi-alignment policy; as well as India's CIS strategies would be subject to further studies.
    Keywords: India, Central Asia, Multi-Alignment, the Islamic Republic of Iran, Political Economy of Foreign Policy}
  • حسین پوراحمدی میبدی، محمود خانی جوی آباد *

    این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این سوال است که چگونه «اقتصاد سیاسی جهانی» ، «سیاست خارجی چین در عصر جهانی شدن اقتصاد» را تحت تاثیر قرار داده است؟ در پاسخ به سوال مزبور، فرضیه پژوهش آن است که شش مولفه اقتصاد سیاسی جهانی در تعامل با عوامل اصلی اقتصاد، سیاست، امنیت و فرهنگ و از طریق سه پویایی یا دینامیزم، سیاست خارجی کشورها را شکل می دهند. نویسندگان با ارائه الگوی جدیدی موسوم به «اقتصاد سیاسی سیاست خارجی» ، کیفیت تاثیرگذاری اقتصاد سیاسی جهانی بر سیاست خارجی چین را مطالعه کرده اند.

    کلید واژگان: چین, جهانی شدن, اقتصاد سیاسی سیاست خارجی}
    Hossein Poorahmadi Meybodi, Mahmoud Khani Joyabad*

    This study seeks to answer the question of how "global political economy" has influenced "China's foreign policy in the age of globalization"? In answer to this question, the research hypothesis is that the six components of global political economy in interaction with the main factors of economics, politics, security and culture and through three dynamics, shape the foreign policy of countries. The authors study the quality of the impact of global political economy on China's foreign policy by presenting a new model called "foreign policy political economy."

    Keywords: China, Globalization, Political Economy, Foreign Policy}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال