به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Judgement » در نشریات گروه « فقه و حقوق »

تکرار جستجوی کلیدواژه « Judgement » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • حسن محسنی*، بهنام شکوهی مشهدی
    مهم ترین اعمال قضایی به شکل «رای» متبلور می‏شوند، ولی قانون آیین دادرسی مدنی پیشین (مصوب 1318) و کنونی (مصوب 1379) و همچنین دیگر قوانین جاری مرتبط، به رغم اشاره به این عمل قضایی و حتی مصادیق آن در مواد پرشمار، از ارائه هر گونه تعریف دراین‏باره تهی است. از این رو، تحقیق حاضر با هدف شناسایی مفهوم «رای» با روش توصیفی تحلیلی و با نگاهی تطبیقی معیارهای موجود را بررسی می‏کند تا به این سوال پاسخ دهد که معیار تشخیص این عمل قضایی کدام است؟ نبود تعریف قانونی از «رای» سبب شده است که معیارهای متعددی اعم از شکلی (یا صوری) و ماهوی (یا مادی) برای تمیز اعمال قضایی از سایر اعمال (اداری) در دیگر کشورها و به خصوص فرانسه ارائه شود که ملاک قرار دادن هر یک از آن ها به تنهایی چنان که باید پاسخ گوی مسئله نیست. بر همین بنیاد، در این تحقیق ضمن ارائه معنای «رای» از منظر لغوی و اصطلاحی، به معرفی و واکاوی معیارهای یاد شده برای رسیدن به معیار منتخب می‏پردازیم. یافته‏های پژوهش حاضر بیانگر آن است که عمل قضایی در صورتی «رای» تلقی می‏شود که توسط مرجع قضایی در خصوص اختلاف ناشی از یک وضعیت غیرقطعی حقوقی به طور قاطع و با خصیصه شکایت پذیری صادر شود.
    کلید واژگان: اعمال قضایی, تصمیم ‏گیری قاطع, رای, معیارهای ماهوی و شکلی, نظر و تصمیم}
    Hassan Mohseni *, Behnam Shekoohi Mashhadi
    The most important Judicial Act are crystallized in the form of "Judgement", but the previous (approved 1939) and current (approved 2000) Civil Procedure Law, as well as other related current laws, despite referring to this judicial act and even its examples in numerous articles, are devoid of any presentation the definition is about this. Therefore, the current research aims to identify the concept of " Judgement" with a descriptive-analytical method and with a comparative view, it examines the existing criteria to answer the question, what is the criterion for recognizing this act? Several criteria, both formal and substantive, have been presented to distinguish judicial acts from other (Administrative) actions in other countries, especially in France, which are the criteria for placing any one of them alone is not the answer to the problem as it should be. On this basis, in this research, while presenting the meaning of "Judgement" from a lexical and idiomatic point of view, we introduce and analyze the aforementioned criteria to reach the selected criteria. The findings of the present research indicate that a judicial act is considered a "Judgement" if it is issued by a judicial authority decisively and with the characteristic of being sued regarding a dispute arising from an uncertain legal situation.
    Keywords: Judgement, Opinion, Decision, Substantive, Formal Criteria, Ruling Decisively, Judicial Acts}
  • مهدی منتظرقائم

    بنا بر یک نظر، فقها در سه حوزه تقنین، قضاوت و زعامت، بر مردم ولایت دارند. ازآنجاکه اعمال ولایت نیازمند کار فقهی و عرفی است، اینان در مسیر اعمال ولایت گاه از تخصص فقهی شان استفاده می کنند و گاه به امور عرفی مشغول می شوند. با تحلیل «ولایت» در هر سه قلمرو و تفکیک  «فقاهت» از «اشتغال به امور عرفی غیرفقاهتی» می توان به این پرسش پاسخ داد که هریک از این دو شان و حیثیت فقها چه نقشی در اعمال ولایت دارد و کاربرد هرکدام چقدر است. توجه به اینکه فقهایی که ولایت دارند، چقدر به «استنباط احکام کلی از ادله» و چقدر به «مراجعه به عرف» نیازمندند، از تداخل مسیولیت ها می کاهد و به تقسیم کار منجر می شود. با این تحقیق بنیادی به روش توصیفی-تحلیلی در سه حوزه ولایی تقنین، قضاوت و زعامت می توان به این نتیجه رسید که فقها امروزه در مقام قضاوت و زعامت محدود (مانند سرپرستی کودکان بی سرپرست) و زعامت عام (رهبری و مدیریت جامعه که شامل تقنین نیز می شود)، اغلب به امور عرفی غیرفقاهتی اشتغال دارند و از شان عرفی خود استفاده می کنند و به ندرت به شان فقاهتی خود نیاز می یابند. بنابراین، در اعمال ولایت فقها بر مردم، کاربرد امور عرفی بسیار بیش از کاربرد فقاهت است.

    کلید واژگان: قضاوت, امور حسبه, ولایت فقیه, کاربرد عرف در قضاوت, کاربرد عرف در ولایت}
    Mahdi Montazer Qaem

    Faqihs are from amongst people and have two distinct juridical and customary states. They sometimes engage with Fiqh (delivering rulings from religious sources) and issue religious rulings, while at other times they attend to general or particular customary affairs. Given that they enjoy authority in issuing rulings, judgment, and governance, what they have taken on in these three areas could be studied with regards to their different states- using the ideas and teachings of Imam Khomeini. This paper is trying to answer the question that while implementing their authority, on what occasions Faqihs utilize their juridical state and when they use their customary state. With a descriptive and analytic approach, this fundamental study comes to the conclusion that today Faqihs are often using their customary state in judgment and governance, whether limited - such as orphans' custody - or general - such as leadership and administration of the society - and only on rare occasions they may come to use their juridical state.

    Keywords: Judgement, Non-Litigious Matters, Velayat-e-Faqih, Customary State inJudgement, Customary State in Velayat}
  • مهدی زاهدی*، شیرین شریف زاده طادی
    اصالت شرط ضروری حمایت از آثار ادبی و هنری است. با این حال هیچ یک از مقررات ملی یا بین المللی از جمله قوانین ایرانی، اصالت را تعریف نکرده اند. رویه قضایی کشورها نیز در ارایه مفهوم و قلمرو اصالت با یکدیگر اتفاق نظر ندارند و معیارهای مختلفی را برای احراز اصالت معرفی می نمایند. معیارهای سنتی، اصالت را مساوی «کارو تلاش » و یا « تجلی روح و شخصیت خالق» در خلق اثر می دانند و معیارهای نوین، آن را به حداقلی از « خلاقیت و ابتکار» و « مهارت و انتخاب آگاهانه» پدیدآورنده مرتبط می سازند. با این حال تمامی نظام های حقوقی بر کپی نبودن اثر از آثار قبلی اتفاق دارند. سوال اصلی مقاله آن است که کدام یک از معیارهای مطرح شده می تواند میان حقوق جامعه در دسترسی آسان و ارزان به آثار و حقوق خصوصی پدیدآورندگان تعادل ایجاد کند. این مقاله ضمن تحلیل این معیارها به این نتیجه دست می یابد که معیار کانادایی « مهارت و انتخاب آگاهانه» معیاری مناسب برای پاسخ به سوال اصلی این پژوهش است و پیشنهاد می دهد که قانون گذار در هنگام تصویب لایحه حمایت از مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط در بند 14 ماده 1 در تعریف اصالت به جای کلمه «خلاقیت» از عبارت « مهارت و انتخاب آگاهانه» استفاده نماید.
    کلید واژگان: اصالت, جرقه, کار و تلاش, مهارت, انتخاب آگاهانه}
    Mehdi Zahedi *, Shirin Sharifzadeh Tadi
    Originality is an essential requirement for the copyrightability of any artistic and literary work. Creative works are afforded copyright protection only if they are original. Originality has yet to be defined by international or national laws including Iranian Laws. The judicial interpretation of national laws also differ from one another and there is no consensus on the concept of Originality. Under traditional approach, Originality is often referred as to "labor and effort" or "self expression " of the author, whereas the more approach is that of "creativity " and exercise of "skill and judgment ". However, all legal systems recognize that the work must be independent and not copied from another work.The main question of this Article is which approach can strike a balance between author’s rights and public interest to cheap and easy access to artistic works. This article will examine originality under different jurisdictions and concludes the Canadian definition is the more appropriate approach to the said question. Finally, it suggests that the Iranian legislature shall replace the term “creativity” with “skill and judgment” in 14 of article 1 of the copyright bill.
    Keywords: originality, Spark, Labor & effort, Skill, Judgement}
  • کیمیا دانایی*، ساحل رمضانی تبار

    قاضیان در حل اختلاف و اجرای حق، قانون را تفسیر می کنند و در این تفسیر ای بسا برای رسیدن به عدالت یا حق از منظور قانون گذار دور می شوند. آنان در تفسیر موضوع و حکم، ممکن است به راه های گوناگونی بروند و این تکثر، از ترس بدل شدن به استبداد و ستم قاضیان و از دست دادن ارزش حاکمیت قانون، منفور تلقی شده است. اما بندی که قاضیان را متصل می گرداند و در نهایت به وحدت در عین کثرت می انجامد، تنها خود قانون یا حتی دخالت قانون گذار برای ایجاد وحدت نیست بلکه  فهم عرفی آن ها از قانون و وقایع پرونده است. فهم عرفی، فهم مستقیم و بلاواسطه ی مردم از جهان هستی، و از جمله نظام حقوقی است و از آن رو که حاصل سالیان دراز تجربه و خرد بشری است، مجموعه ای منسجم و قدرتمند از گذشته و حال اندیشه ی مردم، است. فهم عرفی از این جهت که تفسیر قاضی را قالب بندی می کند تا حدودی به انسجام می انجامد اما از سوی دیگر، قضاوت را به ویژگی ذاتی فهم عرفی، یعنی اتصال به نظر اکثریت و حفظ وضع موجود، پیوند می زند. چنین پیوندی از یک سو به قضاوت معیار و انسجام می بخشد و آن را به واقعیت زندگی اجتماعی پیوند می زند، اما از سوی دیگر با جنبه ی دیگری از کارکرد قضاوت، یعنی بشارت عدالت و رهایی بخشی، در تعارض قرار می گیرد. به این ترتیب به کار گرفتن فهم عرفی در قضاوت، به تعارضی میان سویه ی نظم و سویه ی رهایی بخشی فلسفه ی قضایی منجر می گردد.

    کلید واژگان: فهم عرفی, قضاوت, نظم, انسجام, رهایی بخشی}
    Kimia Danaei*, Sahel Ramezani Tabar

    Judges, in their position of dispute resolution and justice-enforcement, constantly depart the legislators’ intention, through interpretation, towards the valuable goal of justice and righteousness. However, they might walk dissimilar pathes in their journey which, in turn, might end up being seen as a threat to the valuable rule of law. However, we might be right in thinking that the judges’ interpretations cohere into a unity, plurality within unity, not merely through the legislation, or even legislator’s interference to create unification, but also, and even more importantly, through the power and coherence resulting from the common sense, which frames their understanding of law and fact. Commons sense, that is, the direct and self-evident understanding of common people from the existences, including the legal system, creates a coherent and powerful whole drawn upon the history and presence of man’s knowledge and contemplation. Such framework will, on the one hand, provide Judgement with coherence and attribution to social realism. On the other hand, though, will encumber the other function acclaimed by judgement, that is, justice and emancipation. Commons sense, thus, highlights the tension between the regulatory and emancipatory causes for the judicial theory.

    Keywords: Common Sense, Judgement, Power, Coherence, Emancipation}
  • ساحل رمضانی تبار*
    قضات در حل اختلاف و اجرای حق، قانون را تفسیر می کنند و در این تفسیر ای بسا برای رسیدن به عدالت یا حق از منظور قانون گذار دور می شوند. آنان در تفسیر موضوع و حکم، ممکن است به راه های گوناگونی بروند و این تکثر، از ترس بدل شدن به استبداد و ستم قضات و از دست دادن ارزش حاکمیت قانون، منفور تلقی شده است. اما بندی که قضات را متصل می گرداند و در نهایت به وحدت در عین کثرت می انجامد، خود قانون یا حتی دخالت قانون گذار برای ایجاد وحدت نیست، بلکه فهم عرفی آنها از قانون و وقایع پرونده است. فهم عرفی از این نظر که تفسیر قاضی را قالب بندی می کند تا حدودی به انسجام می انجامد، اما از سوی دیگر، قضاوت را به ویژگی ذاتی فهم عرفی، یعنی اکثریت گرایی و حفظ وضع موجود، پیوند می زند. چنین پیوندی می تواند در تعارض با یکی از آرمان های قضاوت، یعنی رهایی بخشی قرار گیرد. اما نقش قاضی تنها فصل اختلاف نیست که به اعمال مستقیم قانون و فهم عرفی بسنده کند. قضاوت همواره این ظرفیت را دارد که قانون، عرف و سایر قواعد حقوقی را برای اعمال حق، تفسیر کند.
    کلید واژگان: انسجام, تفسیر, رهایی بخشی, فهم عرفی, قضاوت}
    Sahel Ramezani Tabar *
    Judges, in their position of dispute resolution and justice enforcement, constantly depart the legislators’ intention, through the means of interpretation, towards the valuable goal of justice and righteousness. However, they might walk dissimilar paths in their journey to righteousness which, in turn, might end up being seen as a threat to the respected value of rule of law. However, we might be right in thinking that the judges’ interpretations cohere into a unity, plurality within unity, through the power and coherence resulting from the common sense, which frames their understanding of both law and fact. This confinement to common sense, however, would could have judges surrender to majoritarianism and status quo. If common sense reinforces the status quo, marked by the power of majority, within the realm of judgement, this would hinder one of the demands of judgement, that is, emancipation. However, the position a judge is taking by involving in justice enforcement is not a mere position of dispute resolutions. He will always be availed to draw the just from law, common sense, and other legal rules.
    Keywords: Coherence, Common sense, emancipation, Judgement, Interpretation}
  • حیدر باقری اصل*
    قانون مدنی هر یک از خیارات را بعد از فوت مورث قابل انتقال به وارث دانسته است. این نظر، به اجماع فقی هان نیز نسبت داده شده است، اما تحقیق حاضر نشان خواهد داد که ادعای اجماعی بودن چنین حکمی، با اختلاف مشهور فقی هان در ارث خیار زوج برای زوجه، شرط برای اجنبی، حبوه برای غیر پسر بزرگ، و مجلس بیع با فوت یکی از متعاقدین متعارض است و از آنجا که طریق اصلی سنجش صحت و بطلان یک مساله فقهی، بررسی ادله آن مساله است، لذا باید قلمرو ادله فقهی به ارث رسیدن خیار بررسی شده تا موضع حقوق امامیه در ارث خیار از آن ادله تحصیل و ارائه گردد. مقاله حاضر درصدد این کار برآمده و آن را با روش استنباط از منابع معتبر حقوق امامیه و استناد به روش کتابخانه ای به انجام رسانده است و این مطلب، مهم ترین یافته تحقیق محسوب می شود.
    کلید واژگان: خیار, ارث, حق, حکم, ادله فقهی}
    Heydar Bagheri Asl *
    Civil law has known each of the rescissions transferable to heir after the death of praepositus. This opinion has been attributed to jurisconsult's consensus but recent research will show that claim of being consentant of this judgement conflicts with disagreement of well-known jurisconsults in rescission of inheritance 1.Husband for wife, 2.Condition for alien, 3.primogeniture for except of big son, 4.session of sale with death of one of the parties of contract. Since the main way of validity and nullity deliberation of juridical issue is studying itsevidence so it should be studied juridical scope of evidence in inheritance option so that standpoint of twelve shiite muslims law acquires and presents from evidence in it. Recent article wants to do this and it has done it with the method of inference from valid sources of twelve shiite Muslims law and on the strength of library method. This subject-matter is important finding of this research.
    Keywords: Rescission, Inheritance, Right, Judgement, Juridical Evidence}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال