جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Addiction » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مقدمه
این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تمرین هوازی و مصرف سه گیاه (زرشک، بابونه، گل نسترن) بر تغییرات فاکتورهای التهابی TNF-a، IL-1b و بیان ژن POMC در مغز موش های C57BL/6 در حال ترک از مورفین انجام شد.
روش هابرای این منظور، 54 سر موش C57BL/6 نر به طور تصادفی به نه گروه تقسیم بندی شدند. برای ایجاد وابستگی، مورفین به آب با ساکارز در غلظت های 0/1، 0/2، 0/3 و 0/4 اضافه شد و علائم اعتیاد بررسی شد. مداخلات تمرین هوازی و مصرف سه گیاه به مدت 4 هفته انجام شد. برای ارزیابی رفتاری از آزمون میدان باز و برای بررسی عوامل التهابی و بیان ژن، از روش Real-time PCR استفاده شد.
یافته هااعتیاد به مورفین باعث افزایش بیان عوامل التهابی، کاهش بیان ژن POMC و زمان فعالیت حرکتی در موش ها شد (0/0001 > P). در گروه معتاد در حال ترک، متادون، مکمل سه گیاه و تمرین هوازی میزان عوامل التهابی نسبت به گروه شاهد سالم افزایش معنی داری نداشت (0/05 < P)، همچنین کاهش معنی داری در میزان POMC و زمان فعالیت حرکتی این گروه مشاهده نشد (0/05 < P). مصرف متادون، مکمل سه گیاه و تمرین هوازی و ترکیب هر سه بیان عوامل التهابیTNF-α ،IL-1β را کاهش داد و سطح بیان ژن POMC را در مغز موش ها افزایش داد (0/0001 > P)، مکمل سه گیاه، تمرین هوازی و ترکیب مصرف متادون، مکمل سه گیاه، تمرین هوازی میزان زمان فعالیت حرکتی را افزایش داد (0/0001 > P).
نتیجه گیریتمرین هوازی و مصرف سه گیاه، می تواند در کاهش علائم اعتیاد، کاهش فاکتورهای التهابی و بهبود عملکرد سیستم عصبی مرکزی موثر باشد.
کلید واژگان: اعتیاد, تمرین هوازی, زرشک, گیاه بابونه, گل نسترن}BackgroundThis study was conducted to investigate the effect of aerobic training and consumption of three herbs (barberry, chamomile, nasturtium) on changes in inflammatory factors (TNF-a, IL-1b) and POMC gene expression in the brain of C57BL/6 mice withdrawing from morphine.
MethodsFor this purpose, 54 male C57BL/6 mice were randomly divided into nine groups. Morphine was added to water with sucrose in concentrations of 0.1, 0.2, 0.3, and 0.4 to create dependency, and the symptoms of addiction were investigated. The interventions of aerobic training and consumption of three plants were carried out for four weeks. The real-time PCR method was used for behavioral evaluation of open field tests and investigation of inflammatory factors and gene expression.
FindingsMorphine addiction increased the expression of inflammatory factors and decreased POMC gene expression and motor activity time in rats (P < 0.0001). In the group of drug addicts who are withdrawing methadone, a supplement of three plants, and aerobic exercise, the number of inflammatory factors did not increase in addiction compared to the healthy control group (P > 0.05). There was no decrease in addiction in the amount of POMC and motor activity time of this group (P > 0.05). Methadone consumption, the supplement of three plants and aerobic exercise, and the combination of all three decreased the expression of inflammatory factors TNF-α and IL-1β and increased the expression level of POMC genes in the brain of rats (P < 0.0001), the supplement of three plants, Aerobic exercise and the combination of methadone consumption, supplement of three herbs, aerobic exercise increased the amount of motor activity time (P < 0.0001).
ConclusionAerobic training and consumption of three herbs can be effective in reducing addiction symptoms, reducing inflammatory factors, and improving central nervous system function.
Keywords: Addiction, Aerobic Training, Berberis, Matricaria Chamomilla, Rosa Canina} -
جامعه سالم و شاداب وابسته به حضور شهروندانی با روحیه ای شاد و با انگیزه بالا می باشد که به منظور نائل شدن به آن می بایست سلامت اجتماعی به عنوان نوعی بهداشت روانی، فردی و جمعی در جامعه امروزی تحقق یابد. با توجه به جدید بودن مفهوم سلامت اجتماعی، هنوز اجماع کاملی بر ابعاد و شاخص های آن در میان محققان به وجود نیامده است. از دلایل اقبال زیاد به سلامت اجتماعی در ایران و جهان در کنار جذابیت مفهومی این است که می تواند شمائی کلی از شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه را ترسیم کرده و شاخص و ابزار تحلیلی خوبی برای اندیشمندان این حوزه و سیاست گذاران آن باشد. اختلال در سلامت اجتماعی و بروز ناهنجاری هایی از قبیل اضطراب و افسردگی، اعتیاد، طلاق و خودکشی از مسائل بسیار حائز اهمیت در جامعه کنونی است که می بایست به طور گسترده مورد مطالعه قرار گیرد و با واکاوی علل و پیامدهای آن ها، راهکارهایی جهت پیشگیری و کاهش آن ها ارائه گردد. در این مطالعه پس از تعریف مفاهیم اصلی و کلیدی سلامت اجتماعی و ناهنجاری های حاصل از بروز اختلال در آن، به ارائه آماری از این اختلالات در جهان و ایران با استفاده از کلمات کلیدی سلامت اجتماعی، ناهنجاری های اجتماعی، افسردگی و اضطراب، اعتیاد، طلاق و خودکشی در کتب و مقالات انتشار یافته در چند سال اخیر پرداخته، مولفه ها و شاخص های بروز آسیب های اجتماعی را مرور کرده و در نهایت راهکارهایی در جهت پیشگیری و کاهش هر یک از آسیب های اجتماعی ارائه شده است. نتایج بررسی ها نشان داد که در میان عوامل مرگ و میر و ناتوانی ها در ایران، افسردگی رتبه 4 و اضطراب رتبه 7 را به خود اختصاص داده است و میان بروز اختلالات افسردگی، استرس و اضطراب در افراد ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد. هم چنین برطبق آمار جهانی، 2 درصد از جمعیت جهان دارای اختلال مصرف مواد می باشند و نرخ مصرف روزانه سیگار در ایران 7/10 درصد برآورد شده است. به علاوه، نرخ طلاق در ایران نسبت به کشورهای جهان 14 درصد اعلام شده است که بیش ترین مقادیر مربوط به استان های البرز، مازندران، سمنان، تهران و مرکزی می باشد. آمار خودکشی نیز در ایران نشان می دهد که استان های ایلام، همدان و کرمانشاه بیش ترین میزان آمار خودکشی را دارند. استان ایلام از مناطق پرخطر در ایران است که در هر صد هزار مورد مرگ 94/28 مورد به دلیل خودکشی رخ می دهد. نتایج نشان داد که این آسیب های اجتماعی در بسیاری از مولفه ها با یکدیگر همپوشانی داشته و بروز یکی می تواند زمینه ساز بروز دیگری باشد. پس می توان نتیجه گرفت که پیشگیری از آسیب هایی چون اضطراب و افسردگی می تواند به طور موثری در جلوگیری از سایر آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد، طلاق و خودکشی در یک جامعه و بهبود سلامت اجتماعی نقش به سزایی داشته باشد. بنابراین، انجام پیمایش های ملی در این زمینه و تصمیم گیری مبتنی بر شواهد تا حد امکان می توانند در پیشگیری از آسیب های اجتماعی کمک کننده باشند.
کلید واژگان: سلامت اجتماعی, اضطراب و افسردگی, اعتیاد, طلاق, خودکشی}A healthy and vibrant society depends on the presence of citizens with a positive and motivated spirit. Achieving such a society requires that social well-being be realized as a form of mental, individual, and social health in today's communities. Given the novelty of the concept of social well-being, there is yet to be full consensus among researchers on its dimensions and indicators. The widespread interest in social well-being in Iran and globally stems from its conceptual attractiveness as it can delineate prevailing social conditions and serve as a valuable analytical tool for scholars and policymakers in this field. Disorders in social health, such as anxiety, depression, addiction, divorce, and suicide, are crucial issues in contemporary society that warrant extensive study. By investigating their causes and consequences, strategies can be proposed for their prevention and reduction. This study begins with defining the key concepts of social health and the abnormalities resulting from disorders within it. It proceeds to provide statistical insights into these disorders worldwide and in Iran, utilizing keywords such as social health, social disorders, depression, anxiety, addiction, divorce, and suicide, as found in recently published books and articles. The components and indicators of social problems are reviewed, and solutions are proposed for the prevention and mitigation of each social disorder. Research findings indicate that among mortality and disability factors in Iran, depression ranks 4th and anxiety 7th and there is a close relationship between the occurrence of depression, stress, and anxiety in individuals. Globally, 2% of the population suffers from substance use disorders, and the daily smoking rate in Iran is estimated at 10.7%. Moreover, the divorce rate in Iran is reported at 14%, with the highest rates in Alborz, Mazandaran, Semnan, Tehran, and Markazi provinces. Suicide rates in Iran show Ilam, Hamadan, and Kermanshah provinces as having the highest rates. Ilam province is one of the most dangerous regions in Iran, where 28.94 deaths occur due to suicide in every hundred thousand cases. The results indicate significant overlap among these social harms in many aspects, where the occurrence of one can pave the way for another. Thus, preventing social problems such as anxiety and depression can effectively contribute to preventing other social issues such as addiction, divorce, and suicide, thereby enhancing social Health. Therefore, conducting national surveys in this area and making evidence-based decisions can substantially aid in preventing social harm.
Keywords: Social Health, Anxiety, Depression, Addiction, Divorce, Suicide} -
Cigarette smoking remains a significant public health concern despite established cessation programs and their limited success rates. This persistent struggle compels us to explore innovative solutions. This review examines the potential of statins, the cholesterol-lowering medications, as a novel weapon in the fight against smoking addiction.Statins might offer a novel intervention for smoking cessation by potentially addressing two key aspects of addiction, inflammation, and the reward system. Addiction is often linked to chronic brain inflammation. Statins, with their potential anti-inflammatory properties, could dampen this inflammatory response, potentially weakening the addictive cycle of smoking. Additionally, they might influence the brain's reward system, which plays a crucial role in nicotine dependence. Dopamine, a neurotransmitter heavily involved in reward processing, is a key player. Nicotine triggers dopamine release, leading to pleasurable sensations that reinforce smoking behavior. This review suggests that statins might also modulate dopamine signaling, potentially reducing the pleasurable effects of nicotine, and reducing cravings.
Keywords: Nicotine, Statin, Addiction, Craving, Relapse} -
Caffeine, the extensively honored central nervous system boost constitute in coffee, tea, and chocolate, has been considerably delved for its different impacts on health . While moderate input offers benefits like enhanced mood and alertness , inordinate consumption poses pitfalls, including headaches, pulsations, and anxiety.
Keywords: Caffeine, Stimulant, Coffee, Addiction, Adverse Effects} -
مقدمه
ترک مواد مخدر باعث رشد و تغییر در حوزه های مختلف زندگی از جمله مسیر شغلی می شود. پژوهش حاضر با هدف تبیین نحوه رشد مسیر شغلی و موانع آن یک سال پس از بازتوانی اعتیاد انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه از نوع تحلیل محتوای کیفی بود. جامعه آماری کلیه افراد مبتلا به سوءمصرف مواد یک سال پس از بازتوانی اعتیاد در شهرستان شهرکرد در سال 1400 بودند. براساس نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بر روی مشارکت کنندگان اجرا گردید و تا رسیدن به اشباع، تعداد 15 نفر انتخاب شدند. تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوا و بر اساس مراحل پیشنهادی گرانهایم و لاندمن انجام شد.
یافته هامیانگین و انحراف معیار شرکت کنندگان 6/42 ± 8/9 سال بود. تحلیل داده ها منجر به ظهور 3 مقوله اصلی رشد مسیر شغلی، پایداری بهبودی، موانع رشد مسیر شغلی و 15 مقوله فرعی شامل درمان بیماری اعتیاد، عزم و اراده، جبران گذشته، کسب اعتماد شغلی، یادگیری شغلی، تکامل شغلی، انگیزه درونی، اثربخشی و کاربرد برنامه انجمن معتادان گمنام، موقعیت مکانی خاص، حمایت بیرونی، مشکلات مالی، مشکلات جسمانی، عدم اعتماد، عدم خودباوری در شروع مسیر شغلی، سابقه کیفری شد.
نتیجه گیریلذا لازم است خدمات ویژه ای جهت مهارت آموزی و آموزش مهارت های شغلی ضروری را برای بازتوانان فراهم آورند و همچنین تسهیلات ویژه ی مالی برای راه اندازی کسب وکار توسط بانک ها به این افراد اختصاص داده شود.
کلید واژگان: اعتیاد, بازتوانی, رشد مسیر شغلی, پایداری بهبودی, موانع مسیر شغلی}IntroductionQuitting drugs causes growth and change in different areas of life, including the career path. The present study was conducted with the aim of explaining the career path development and its obstacles one year after addiction rehabilitation.
Materials and methodsThis study was a qualitative content analysis. The statistical population was all people suffering from substance abuse one year after drug addiction rehabilitation in Shahrekord city in 1400. Based on purposeful and snowball sampling, semi-structured interviews were conducted on the participants and 15 people were selected until saturation was reached. Data analysis was done by content analysis based on the steps suggested by Granheim and Lundman.
ResultsThe mean and standard deviation of the participants was 9.8 ± 42.6 years. Data analysis led to the emergence of 3 main categories of career development, stability of recovery, barriers to career development and 15 sub-categories including treatment of addiction, determination and determination, compensation for the past, gaining job confidence, job learning, job development, internal motivation, effectiveness and Application of the Narcotics Anonymous program, specific location, external support, financial problems, physical problems, lack of confidence, lack of self-confidence in starting the career path, criminal record.
ConclusionTherefore, it is necessary to provide special services for skill training and training of necessary job skills for disabled people, and special financial facilities for starting a business should be allocated to these people by banks.
Keywords: Addiction, Rehabilitation, Career Growth, Sustainability Of Recovery, Career Path Obstacles} -
مقدمه
اعتیاد به عنوان یک اختلال روان پزشکی پیچیده و از معضلات بزرگ جوامع می تواند برای افراد معتاد و اطرافیان آنان رنج و پریشانی روان شناختی را به دنبال داشته باشد. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش پریشانی روان شناختی و افزایش سواد سلامت روان مردان عضو انجمن معتادان گمنام شهر کرمانشاه انجام شد.
مواد و روش هااین پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری، تمامی مردان عضو انجمن معتادان گمنام شهر کرمانشاه در سال 1402 بودند. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در گروه کنترل (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هر هفته 90 دقیقه) تحت آموزش گروه درمانی مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی قرار گرفتند، در حالی که برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های پریشانی روان شناختی Kessler و همکاران (2002) و مقیاس سواد سلامت روان Ekonor و Casey (2015)، استفاده شد. داده ها با استفاده از آنالیز کوواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد که مداخله آموزشی، بر کاهش پریشانی روان شناختی (011/0=p، 231/0=Eta، 506/7=F)، و افزایش سواد سلامت روان (002/0=p، 375/0=Eta، 619/12=F) مردان عضو انجمن معتادان گمنام به طور معنی داری اثرگذار بود.
نتیجه گیریبر اساس نتایج و اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش پریشانی روان شناختی و افزایش سواد سلامت روان شرکت کنندگان، توصیه می شود از این شیوه درمانی نسل جدید رفتاردرمانی در مداخلات مرتبط با اعتیاد استفاده شود.
کلید واژگان: رفتاردرمانی دیالکتیکی, سواد سلامت, اعتیاد, پریشانی روان شناختی}IntroductionAddiction, as a complex psychiatric disorder and one of the major problems of societies, can lead to suffering and psychological distress for addicts and those around them. This research was conducted with the aim of determining the effectiveness of dialectical behavior therapy (DBT) in reducing psychological distress and increasing mental health literacy among men who were members of Narcotics Anonymous in Kermanshah.
Materials and MethodsThis study was a quasi-experimental design with a pretest-posttest design and a control group. The statistical population included all men who were members of the Narcotics Anonymous Association of Kermanshah in 2022. Thirty people were selected by convenience sampling and randomly assigned into two equal groups. The experimental group received 8 sessions DBT (90 minutes session per week), but the control group did not receive any interventions. Demographic information checklist and Kessler et al psychological distress questionnaire and Ekonor & Casey's mental health literacy scale were used to collect data. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance MANCOVA.
ResultsThe results of this research showed that the educational intervention reduced psychological distress (F=7.506, Eta=0.231, P=0.011), increased mental health literacy (F=12.619, Eta=0.375, P=0.002) of men who are members of Narcotics Anonymous has been significantly effective.
ConclusionBased on the results of the current research and the effectiveness of dialectical behavior therapy on reducing psychological distress and increasing mental health literacy of the participants, it is recommended to use this new generation behavior therapy method in addiction-related interventions.
Keywords: Dialectical Behavior Therapy, Health Literacy, Addiction, Psychological Distress} -
زمینه و هدف
یکی از عوامل بسیار مهم و تاثیرگذار در آسیب های روانی و اجتماعی، مذهب و نگرشهای معنوی افراد است؛ زیرا معنویت نگرش، شناخت و رفتار افراد را متاثر می سازد. هدف پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری دلبستگی اضطرابی و نگرش مذهبی با آمادگی به اعتیاد با توجه به نقش میانجی گر تکانشگری بود.
روشطرح پژوهش توصیفی- همبستگی و از طریق الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود که از بین آن ها تعداد 300 نفر از طریق روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب گردید. همه آزمودنی ها مقیاس آمادگی به اعتیاد، پرسشنامه تجارب روابط نزدیک، پرسشنامه دین داری، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مقیاس تکانشگری را تکمیل نمودند. داده ها از طریق الگویابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.
نتایجبر اساس نتایج، بین دلبستگی اضطرابی با تکانشگری و گرایش به اعتیاد رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین نگرش مذهبی با تکانشگری و گرایش به اعتیاد رابطه منفی وجود داشت. بین تکانشگری و گرایش به اعتیاد در دانشجویان رابطه مثبت وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که دلبستگی اضطرابی و نگرش مذهبی از طریق میانجیگری تکانشگری بر آمادگی بر اعتیاد دانشجویان اثر داشتند.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که مدل پیشنهادی برازش قابل قبولی با داده ها داشت. در نتیجه می توان با آموزش سبک های دلبستگی ایمن به خانواده ها، توجه به آموزه های معنوی، و آموزش خویشتن داری و کنترل تکانه ها از گرایش جوانان به اعتیاد جلوگیری نمود.
کلید واژگان: معنویت, اضطراب, اعتیاد, تکانشگری, دانشجویان}Background and ObjectivesReligion and spiritual attitudes are among the important factors affecting psychological and social injuries because spirituality influences people's attitudes, cognition, and behavior. The present study aimed to investigate the mediating role of impulsivity in the relationship between anxious attachment and religious attitude with the tendency to addiction among university students.
Materials and MethodsThis descriptive-correlational study employed structural equation modeling (SEM). The study population consisted of all students at the Islamic Azad University of Ahvaz, of whom 300 were selected as the sample using convenience sampling. All participants completed the Addiction Potential Scale (APS), Experiences in Close Relationships (ECR) Scale, Religious Attitude Scale, and Dickman Impulsivity Inventory (DII). The data were statistically analyzed using SEM.
ResultsAccording to the results, there was a significant relationship between anxious attachment with impulsivity (P=0.012) and the tendency to addiction (P=0.001). Moreover, there was a negative relationship between religious attitudes with impulsivity (P=0.001) and the tendency to addiction (P=0.001). There was a positive relationship between impulsivity and the tendency to addiction in the students (P=0.001). The results also showed that impulsivity mediates the relationships between anxious attachment and religious attitudes with the tendency to addiction (P=0.001).
ConclusionsThe results showed that the proposed model fitted the data well. Accordingly, the tendency of young people to addiction can be reduced by training families and university students in safe attachment styles, spiritual teachings, self-restraint, and control of impulses.
Keywords: Spirituality, Anxiety, Addiction, Impulsivity, Students} -
Introduction
Cue-induced craving is central to addictive disorders. Most cue-reactivity functional magnetic resonance imaging studies are analyzed statically and report averaged signals, disregarding the dynamic nature of craving and task fatigue. Accordingly, this study investigates temporal dynamics of the neural response to drug cues as a functional magnetic resonance imaging study among methamphetamine users.
MethodsA total of 32 early abstinent methamphetamine users underwent functional magnetic resonance imaging while viewing visual methamphetamine cues. A craving > neutral contrast was obtained in regions of interest. To explore the changes over time, the pre-processed signal was divided into three intervals. Contrast estimates were calculated within each interval, and were compared using the analysis of variance followed by the post hoc t-tests. The results were compared with those from a static analysis across all blocks.
ResultsA priori expected activations in the prefrontal cortex, insula, and striatum not detected by static analysis were discovered by the dynamic analysis. Post hoc tests revealed distinct temporal activation patterns in several regions. Most patterns showed rapid activation (including both ventral/dorsal striata and most regions in the prefrontal, insular, and cingulate cortices), whereas some had delayed activation (the right anterior insula, left middle frontal gyrus, and left dorsal anterior cingulate cortex).
ConclusionThis study provided preliminary insights into the temporal dynamicity of cue-reactivity, and the potential of a conventional blocked-design task to consider it as a simple dynamic analysis. We highlight regional activations that were only uncovered by dynamic analysis and discuss the interesting and theoretically expected early versus late regional activation patterns. Rapidly activated regions are mostly those involved in the earlier stages of cue reactivity, while regions with later activation participate in cognitive functions relevant later, such as reappraisal, interoception, and executive control.
Keywords: Cue Reactivity, Addiction, Methamphetamine, Functional Magnetic Resonance Imaging (Fmri), Craving} -
زمینه و هدف
ادعا می شود که آسیب های ناشی از کاربرد رسانه های نوین اجتماعی، شباهت هایی با آسیب های حاصل از مصرف مواد مخدر دارد. محققان بر این باورند اگرچه علائم و پیامدهای رفتاری مصرف مواد مخدر بر اساس نوع ماده متفاوت است، اما نقاط مشترکی درباره علائم مواد مخدر در همه انواع آن وجود دارد که با آسیب های رسانه های اجتماعی قابل تطبیق است. از سویی، عصب شناسان در سال های اخیر، ساختارهای مغزی مرتبط با اعتیاد به رسانه های اجتماعی را مورد بررسی قرار داده اند و شباهت ها و تفاوت هایی با اعتیاد به مواد مخدر یافته اند. این پژوهش با هدف مقایسه اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد به رسانه های اجتماعی انجام شده است.
مواد و روش هااین مقاله بر اساس روش گردآوری تنظیم شده است. در این مقاله ابتدا مولفه های رفتاری اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد به رسانه های اجتماعی را بیان می کنیم، و تفاوت «اعتیاد» و «وابستگی» را نشان می دهیم.
یافته هاما از این فرضیه حمایت می کنیم که اعتیاد به رسانه های اجتماعی، وابستگی محسوب نمی شود. از این رو نواحی مغزی درگیر در اعتیاد به رسانه های نوین اجتماعی و اعتیاد به مواد مخدر را همراه با تصویربرداری های عصبی و آزمایش های این دو حوزه، ذکر می کنیم.
نتیجه گیریدر انتها ضمن برشمردن شباهت ها و تفاوت های عصب شناختی اعتیاد در هر دو گروه، پیشنهاد می کنیم که به جای تقسیم بندی افراد به «معتاد» و «غیر معتاد»، بهتر است از «سطوح مختلف اعتیاد» سخن بگوییم. در این صورت می توانیم اعتیاد به رسانه های اجتماعی را، نوع خاصی از اعتیاد و به عنوان سطحی از اعتیاد بپذیریم و نقاط اشتراک و اختلاف این نوع از اعتیاد با دیگر انواع اعتیاد را دسته بندی کرده و راه کارهای درمانی متناسب با این سطح از اعتیاد را پیشنهاد دهیم.
کلید واژگان: اعتیاد, آمیگدال, دوپامین, رسانه های نوین اجتماعی, هسته اکومبنس}Aim and BackgroundThere are claims regarding the fact that the damages caused by using social media are rather similar to those caused by using drugs. Researchers think that although the behavioral symptoms and consequences of using drugs vary by type of substance, there are several common aspects regarding drug symptoms in all types; which are hence in line with social media harms. Furthermore, during recent years, neuroscientists have examined the structures in the brain that are associated with addiction to social media and have discovered several similarities and differences about drug addiction. The main purpose of the present study was to compare addiction to drugs with addiction to social media.
Methods and Materials:
In this paper, we will initially describe the behavioral components of addiction to drugs and addiction to social media and then indicate the difference between "addiction" and "dependence".
FindingsWe will later support the hypothesis that addiction to social media is not to be considered as a dependence. Hence, we will discuss the areas of the brain which are involved in recent addiction to social media and addiction to drugs along with providing neuroimaging and experiments regarding these two fields.
ConclusionsIn the end, as well as enumerating the neurological similarities and differences between addiction in both fields, we suggest that instead of dividing people into the two categories of "addicted" and "non-addicted", it is better to consider "various degrees of addiction". This being the case, we can accept the addiction to social media as a special type of addiction and as a degree of addiction and thus, categorize the common characteristics and differences between this type of addiction and other types of addiction and present treatment approaches which are ideally appropriate for this certain degree of addiction
Keywords: Addiction, Amygdala, Dopamine, New Social Media, Nucleus Accumbens} -
Background
The term "internet addiction" (IA) describes a compulsive behavior associated with any online activity that disrupts everyday social interactions. Main aim of this research was to determine variables and development predictors of Internet addiction.
MethodsA total of 1,669 respondents participated in this research; 1,040 of them (62.3%) were female, 590 (35.4%) were male, and 39 (2.3%) did not want to declare their gender. The average age of the respondents was 15.09±1.757. Data were collected using an online form consisted of demographic data, questions related to the use of the Internet, the Internet Addiction Scale, and the Temperament Evaluation of Memphis, Pisa, Paris, and San Diego-auto questionnaire version (TEMPS-A) for adolescents.
ResultsThe relationship between Internet addiction and age, addictive substance use frequency, purpose, time spent on the internet, and type of temperament has been proven. Analysis results indicate that the risk of developing internet addiction is higher if an adolescent spends 1-3 hours and more than 3 hours daily (2.8 and 8.2 times, respectively). Increasing age numbers for 1 unit (year), the risk of internet addiction developing is decreasing by 11.3%. Hyperthymic temperament type decreases the risk of 70.9% of internet addiction developing.
ConclusionIt is important to highlight importance of our results since practitioners can utilize our findings to create targeted treatments and prevent internet addiction in adolescents.
Keywords: Internet, Addiction, Adolescents, Temperament} -
The orexinergic system and its receptors are involved in many physiological processes. Their functions in energy homeostasis, arousal, cognition, stress processing, endocrine functions, and pain modulation have been investigated. Many studies have shownthat the orexinergic system cooperates with the dopaminergic system in the addiction process. Emerging evidence suggests that the orexinergic system can be effective in the induction of drug dependence and tolerance. Therefore, several researches have been conducted on the effect of orexin receptor (OXR) antagonists on reducing tolerance and dependence caused by drug abuse. Due to the significant growth of the studies on the orexinergic system, the current literature was conducted to collect the findings of previous studies on orexin and its receptors in the induction of drug addiction. In addition, cellular and molecular mechanismsof the possible role of orexin in drug tolerance and dependence are discussed. The findings indicate that the administration ofOXR antagonists reduces drug dependence. OXR blockers seem to counteract the addictive effects of drugs through multiple mechanisms, such as preventing neuronal adaptation. This review proposes the potential clinical use of OXR antagonists in the treatment of drug dependence.
Keywords: Orexin, Hypocretin, Tolerance, Dependence, Withdrawal, Addiction} -
BackgroundThe primary objective of the current paper was to assess the psychometric attributes of the Persian version of the Online Gambling Symptom Assessment Scale (P-OGSAS) within the Iranian population.MethodsThe current study was conducted through a convenient sampling method between September and November 2021, involving 187 participants who had experienced online gambling at least once a month for the last 3 months. OGSAS was translated from English into Persian using the forward-backward translation method. Cronbach’s alpha coefficient and principal component analysis (PCA) were employed to evaluate the reliability and validity of the scale, respectively. Participants were administered a battery of assessments, including P-OGSAS, Persian Gambling Disorder Screening Questionnaire (GDSQ-P), Patient Health Questionnaire-9 Items (PHQ-9), and Generalized Anxiety Disorder Questionnaire (GADQ-7), to assess validity and reliability.FindingsThe results showed that the 3-factor model of this scale provides the highest level of predictability. The 3-factor model accounts for 54.8% of the square load. With a Cronbach’s alpha coefficient of 0.807, P-OGSAS demonstrated satisfactory reliability. Finally, OGSAS has a significant correlation with other scales, and as a result, this scale has suitable convergent validity.ConclusionP-OGSAS can adequately assess the symptoms and severity of online gambling. Therefore, clinicians could use this scale to evaluate the problems related to online gambling in the Iranian population.Keywords: Gambling, Internet Addiction, Psychometric Properties, Addiction}
-
BackgroundThis study aimed to investigate the impact of child abuse and substance desire on adolescent suicide.MethodsThis cross-sectional analytical study was conducted on all adolescents aged 12 to 19 who attempted suicide in 2018 at Khorshid Hospital, Isfahan, Iran. A checklist of the patients’ demographic information, toxicological data, and 2 standard questionnaires, including substance desire (family, personal, social) and child abuse questionnaire (emotional abuse, physical abuse, and neglect abuse), were collected. The data were analyzed using SPSS version 15. Comparisons between the 2 groups were performed using t tests, chi-square tests, regression analysis, and crude model analysis. Odds ratio (OR) and 95% confidence interval were calculated based on logistic regression.FindingsA total of 196 teenagers were included in the study, with a mean age of 16.48±1.6 years. Out of these, 155 individuals (79.1%) were female, resulting in a female-to-male ratio of 3.78. There was a significant relationship between gender and alcohol consumption in the personal aspect, as well as between the history of psychiatric diseases and alcohol consumption in the physical aspect (P<0.005). The previous history of suicide was the only variable that showed significance in all aspects of both the substance desire and child abuse questionnaires. History of neglect abuse (OR: 1.2, 95% CI [1.07–1.41]; P=0.009) was a predictive factor for suicide attempt. However, being male (OR: 0.12, 95% CI [0.039–0.37], P=0.000), having no psychiatric history (OR: 0.23, 95% CI [0.10–0.52], P<0.001) and not consuming alcohol (OR 0.33, 95% CI 0.15–0.71, P=0.005) were identified as protective factors for attempted suicide.ConclusionA public health strategy for suicide prevention includes implementing prevention strategies aimed at reducing risk factors, such as alcohol consumption and the risk of neglect abuseKeywords: Suicide, Adolescent, Addiction, Substance Abuse, Child Abuse}
-
High Expressions of MicroRNA-143 in Patients with Methamphetamine Abuse Disorder: Case-Control StudyBackground
Chronic drug abuse changes microRNA (miRNA) expression in the brain, which may contribute to addictive behaviors. Many miRNAs play critical roles in developing drug addiction. Methamphetamine induces various alterations in different systems by affecting gene expression, but the effects of methamphetamine on miRNA profiles need to be elucidated. This study evaluated the expression of miRNA-183 and miRNA-143 in the blood of methamphetamine abusers and controls.
MethodsIn this case-control study, the case group comprised 60 people with a methamphetamine addiction from Tabriz City, East Azerbaijan, Iran, and the control group comprised 60 healthy controls of comparable ages and ethnicities. Total RNA was extracted from peripheral blood samples, and then cDNA was synthesized. MicroRNA-183 and microRNA-143 expression levels were determined using real-time PCR.
ResultsThe results indicated that methamphetamine abusers had significantly higher blood levels of miRNA-143 than healthy controls (P<0.05); however, miRNA-183 expression was comparable between the two groups (P>0.05).
ConclusionMicroRNA-143 may play a role in the pathology of methamphetamine abuse, so it may be used as an additional method to identify people with an addiction precisely.
Keywords: Addiction, Methamphetamine, MicroRNA-183, MicroRNA-143, Biomarker} -
BackgroundDrug use and addiction continue to be prevalent issues that often lead to heightened conflicts with the legal system, reduced public health, elevated mortality rates, missed chances for education and career advancement, and an upsurge in societal harm. This study aimed to investigate the effect of narrative therapy on the interpersonal needs of women with addictive tendencies.MethodsThe study employed a semi-experimental approach including a pre-test, post-test, and a two-month follow-up period, with a control group. The study population consisted of women with substance abuse and addiction hospitalized, either selfreferral or by recommendation, in Parto Ardabil, the De-addiction camp for women , located in Ardabil province, Iran in 2021- 2022. A group of 24 people were chosen through the convenience sampling technique, and randomly divided into two separate groups for experimentation and control purposes; each group consisted of 12 people. The experiment began with a group of participants engaged in eight weekly sessions of successful narrative therapy, each lasting 45 minutes. The data were collected using an Interpersonal Need Questionnaire (INQ). The pre-test and post-test data were analyzed using SPSS version 24.ResultsThe results showed no significant difference between the pre-test period between the two groups of Narrative therapy (37.92±8.03) and Control (37.75±10.78) in the interpersonal needs (P=0.966). Also, there was a significant difference in the posttest stage between the two groups of Narrative therapy (32.25±5.91) and Control (37.25±5.91) by controlling the pre-test score (P=0.001). Also, the results showed that the difference between the pre-test and post-test periods in the Narrative therapy group was significant (P=0.001). However, in the Control group, no difference was found between the stages of the study (P=590).ConclusionsOur reults showed that the narrative therapy approach is effective in reducing the two scales of perception of burdensomeness and neutral belongingness in the component of interpersonal needs. Narrative therapy enables clients to take charge of their personal growth and life changes, enabling patients to be the primary decision-makers in their unique life stories and reducing the therapist’s authority.Keywords: Narrative Therapy, Women, Interpersonal Relations, Addiction}
-
هدف
چالش های فزاینده سوءمصرف مواد مخدر و الکل، ضرورت توجه به اعضای خانواده های متاثر از اعتیاد را که با پیامدهای آسیب زا و چالش های پیچیده ناشی از اعتیاد یکی از اعضای خود روبه رو هستند، نمایان کرده است. این مطالعه بر مادران متاثر از اعتیاد و استراتژی های مقابله ای آن ها در طول مدت مصرف مواد مخدر فرزندشان تمرکز دارد و هدف آن بررسی تجربیات آنان در دوره های اعتیاد و بهبود است.
روش بررسیدر مطالعه حاضر با استفاده از تحلیل پدیدارشناختی تفسیری، 9 مادر متاثر از اعتیاد که فرزندانشان بهبودی را تجربه کرده اند، در مصاحبه های نیمه ساختارمند شرکت کردند. نمونه گیری هدفمند اطمینان از دست یابی به بینش عمیق اولیه را فراهم کرد و تحلیل داده ها مبتنی بر اصول تحلیل پدیدارشناختی تفسیری شامل کدگذاری، طبقه بندی و تفسیر بود. اعتبار داده ها از طریق بررسی اعضای تحقیق، همکاران و رعایت ملاحظات اخلاقی، حفظ شد.
یافته هاتحلیل داده ها و کدهای استخراج شده از مصاحبه ها، 4 مضمون اصلی و 14 زیرمضمون را نشان داد. چهار مضمون اصلی شامل 1) انفصال اجتماعی، 2) مسیرهای باتلاقی، 3) تسلسل آسیب ها و 4) تلاش برای رهایی و بهبودی بود. سه مضمون اول شامل 11 زیرمضمون بود که آن بخش از تجربیات مادران را نشان می داد که ناشی از اعتیاد فرزندشان است و مضمون چهارم که شامل 3 زیرمضمون بود، راهکارها و مکانیزم های موثر برای مقابله با مشکلات ناشی از اعتیاد در مسیر بهبودی و توانبخشی بود.
نتیجه گیریمطالعه حاضر، با ارائه منبعی از اطلاعات مبتنی بر شواهد، امکان ارائه خدمات و سیاست های موثر در خصوص مادران متاثر از اعتیاد را فراهم می کند. مداخلات تخصصی در راستای پاسخ به نیاز آن ها و خانواده هایشان ضروری است تا تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم اعتیاد کاهش یابد. تشویق مادران برای مشارکت آن ها در جلسات آموزشی و پشتیبانی بسیار حائز اهمیت بوده و استفاده از منابع و راهکارهای موثر می تواند به «بهبودی» بلندمدت، هم برای فرد درگیر سوءمصرف مواد و هم اعضای خانواده کمک کند و به درک عمیقی از پویایی های خانوادگی منجر شود.
کلید واژگان: مادران, اعتیاد, بازتوانی, سوءمصرف کنندگان مواد, مطالعه کیفی پدیدارشناختی}ObjectiveThe escalating challenges of drug and alcohol abuse underscore the critical need to prioritize Addiction-Affected Family members (AAFs), who face diverse health consequences and complex challenges. This study focuses on Addiction-Affected Mothers (AAMs) and their coping strategies during their child’s substance abuse, aiming to explore their experiences during both the addiction and recovery periods.
Materials & MethodsUsing interpretative phenomenological analysis (IPA), nine AAMs, whose children had completed recovery, participated in semi-structured interviews. Purposive sampling ensured firsthand insights, with data analysis following IPA principles, including coding, categorization, and interpretation. Trustworthiness was maintained through member checking, peer debriefing, and ethical considerations.
ResultsThe data analysis and the codes extracted from the interviews revealed four main themes and 14 subthemes. The four main themes extracted from the data included 1. Social Isolation, 2. The Swamp Trails, 3. The Continuum of Injuries, and 4. The Pursuit of Freedom. The first three main themes contained 11 sub-themes reflecting the mothers’ experiences caused by their child’s addiction, and the fourth theme, containing 3 sub-themes, comprised of countermeasures and effective mechanisms employed to overcome addiction-caused problems.
ConclusionThe study provides evidence-based insights for enhanced services and policies targeting Addiction-Affected Mothers, who often initiate responses within families. Specialized interventions are crucial to address their unique needs and those of their families, minimizing the direct and indirect effects of addiction. Encouraging AAMs’ participation in support sessions is vital for ongoing coping. Effective resources and strategies can facilitate long-term recovery for both individuals with substance abuse and their families, contributing to a deeper understanding of familial dynamics affected by addiction.
Keywords: Mothers, Addiction, Rehabilitation, Drug user, Qualitative research} -
مقدمهاثرات منفی مصرف مواد افیونی و محرک روی بیمار وابسته به مواد، کل سیستم خانواده را در بر می گیرد و هم اکنون در زمره معضلات اجتماعی بسیار مهم قرار دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه رضایت جنسی با کیفیت زندگی و تعارضات زناشویی در بیماران وابسته به مت آمفتامین انجام شد.مواد و روش هاروش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری متشکل از کلیه افراد وابسته به مواد محرک مراجعه کننده به بیمارستان اعصاب و روان استاد محرری شیراز در شهریورماه 1400 بود که با توجه به جدول مورگان تعداد 80 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رضایت جنسی لارسون، کیفیت زندگی فرنز و پاور و تعارضات زناشویی ثنایی استفاده شد. داده ها نیز با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته هانتایج نشان داد که بین رضایت جنسی با کیفیت زندگی زناشویی و مولفه های آن رابطه مثبت معناداری وجود داشت، یعنی با بالا رفتن میزان رضایت جنسی، کیفیت زندگی نیز افزایش یافت. همچنین بین رضایت جنسی و تعارضات زناشویی و مولفه های آن نیز رابطه منفی معناداری یافت شد، با افزایش یک نمره در مقیاس رضایت جنسی، تعارضات زناشویی به میزان 0/478 نمره کاهش یافت.نتیجه گیریافزایش رضایت جنسی می تواند منجر به بهبود کیفیت زندگی زناشویی شود و از طرق مختلف به کاهش تعارضات زناشویی کمک نماید.کلید واژگان: رضایت جنسی, کیفیت زندگی, تعارض خانواده, اعتیاد, مت آمفتامین}IntroductionThe use of narcotic and stimulant substances has become an important and challenging social issue due to its adverse effects and negative consequences for society and the entire family system. This study aimed to investigate the relationship between sexual satisfaction, quality of life, and marital conflicts in patients addicted to Methamphetamine.MethodsThe research employed a descriptive-correlational method. The study’s statistical population comprised all individuals addicted to stimulants who were referred to Shiraz Psychiatric Hospital in September 1400. According to Morgan’s table, a sample of 80 individuals was selected using convenience sampling. Data were collected using the Larson Sexual Satisfaction Questionnaire, the Frenz and Power Quality of Life Questionnaire, and the Sanaei Marital Conflict Questionnaire. The collected data were subsequently analyzed using Pearson’s correlation method.ResultsThe results showed a significant positive correlation between sexual satisfaction and quality of life, including its various aspects. This suggests that an increase in sexual satisfaction is associated with an enhancement in the quality of life. Conversely, the study found a significant negative correlation between sexual satisfaction and marital conflict along with its components. This indicates that an increase in sexual satisfaction by one unit results in a decrease in marital conflicts by approximately 0.478 units.ConclusionThe study’s findings support the idea that enhancing sexual satisfaction can potentially improve one’s quality of life. This improvement, in turn, can contribute to a reduction in marital conflicts in various ways.Keywords: Orgasm, Quality Of Life, Family Conflict, Addiction, Methamphetamine}
-
مقدمه
پژوهش حاضر با هدف تبیین دیدگاه های نوجوانان - جوانان و والدین پیرامون پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر بر اساس عناصر آمیزه مدل بازاریابی (نیازهای مخاطب ، دسترسی به خدمات ، هزینه و ارتباطات) انجام شد.
روش بررسیاین تحقیق به روش پژوهش کیفی و با استفاده از روش اکتشافی انجام شد. شرکت کنندگان در این مطالعه با نمونه گیری هدفمند ، 14 نفر از نوجوانان - جوانان و 10 نفر از والدین جمعا 24 نفر از محلات حاشیه نشین شهر یزد در سال 1399 بودند محلات مریم آباد، حسن آباد و اسکان بود. مجموعا 2 مصاحبه عمقی نیمه ساختار یافته با والدین و 3 بحث گروهی متمرکز با حضور نوجوانان و جوانان و والدین محله انجام شد. در این مطالعه، اطلاعات شامل ویژگی های دموگرافیک و نتایچ تحلیل بازار با عناصر مدل بازاریابی اجتماعی Communication for behavioural impact (COMBI) بدست آمد که با استفاده از بحث های گروهی متمرکز (FGD) و2 مصاحبه فردی نیمه ساختار یافته که توسط متخصصان و بر اساس سازه های مدل بازاریابی کامبی طراحی شده بود، مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها برپایه ی روش آنالیز محتوایی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج مطالعه کیفی منتج به 63 کد ،26 زیر طبقه ، 4 طبقه، محصول، مکان، هزینه و ترویج مطابق با سازه های مدل COMBI گردید. طبقه محصول یا خصوصیات رفتاری،کسب آرامش و حس استقلال طلبی را هردو گروه والدین و جوانان یکی از عوامل گرایش به اعتیاد مطرح کردند. اما در مورد هزینه اعتیاد، درحالی که نوجوانان - جوانان ، عوارض اجنماعی مصرف مواد مخدر مثل از دست دادن دوستان را مهم تر قلمداد می کردند. والدین بیشتر نگران عوارض جسمی مواد مخدر بودند. مکان یا شرایط و زمینه محیطی و اجتماعی از نظر هر دو گروه والدین و جوانان اهمیت داشت.
نتیجه گیرینتایج نشان داد گرچه هر دو گروه نوجوان - جوانان و والدین به عوامل اجتماعی، محیطی و فردی اعتیاد اشاره کردند اما مصادیق مورد نظر آنها در بسیاری از زمینه ها متفاوت بود. والدین مهمترین عامل گرایش به مواد مخدر را بر حسب سازه نیاز مخاطب، کسب آرامش ، جبران حس کمبودها و نیاز به مستقل بودن فرزندان می دانستند و جوانان استفاده از فضای مجازی و ایجاد انگیزه و کمپین اطلاع رسانی در پیشگیری از اعتیاد را روش ترویج مناسب مطرح کردند.هزینه های درک شده از نظر جوانان از دست دادن دوستان، حس طرد شدگی، از دست دادن حس اعتماد به نفس ودید منفی دیگران نسبت به اعتیاد بود. جوانان یکی از دلایل گرایش به اعتیاد را مکان و دسترسی آسان به مواد مطرح کردند و والدین مکان مناسب گرایش به اعتیاد را خانواده پرریسک و نامناسب بیان نمودند.
کلید واژگان: اعتیاد, محصول, مکان, هزینه, ترویج, استراتژی های COMBI, پژوهش کیفی}IntroductionThe present research was conducted with the aim of explaining the views of teenagers-the adults and their parents regarding the prevention of drug addiction based on the mixed elements of the marketing model (audience needs, access to services, cost, and communication).
MethodsThis research was conducted based on a qualitative research method using an exploratory method. 14 teenagers-adults and 10 parents, 24 participants were selected through targeted sampling, from the marginal neighborhoods of Yazd in 2019; the neighborhoods included Maryam Abad, Hassan Abad, and Skan. In total, 2 semi-structured in-depth interviews with parents and 3 focused group discussions were conducted with the presence of teenagers and young people in the neighborhood. In this study, the information, including demographic characteristics, and the results of market analysis were obtained with elements of Communication for Behavioral Impact (COMBI) social marketing model; they were investigated using focus group discussions (FGD) and semi-structured face-to-face interviews. Data were analyzed based on the content analysis method.
ResultsThe qualitative study resulted in 63 codes, 26 subcategories, 4 categories, product, location, cost, and promotion according to the COMBI model structures. Product category or behavioral characteristics, having peace of mind, and seeking independence were mentioned by both groups of parents and the youth as the factors of addiction tendency. But, regarding the cost of addiction, while teenagers and the young people considered the social side effects of drug use, such as losing friends, more important, parents were more concerned about the physical side effects of drugs. Location or environmental and social conditions were important for both groups of parents and the youth.
ConclusionThe results showed that although both groups of teenagers-the youth and their parents pointed to the social, environmental, and individual factors of addiction, their intended examples were different in many areas. Parents considered the most important factor in the tendency to drugs addiction to be the structure of the audience's need, having peace of mind, compensating for the sense of deficiencies and the need for independence, and the youth suggested the use of virtual space and creating motivation and awareness campaign to prevent addiction as a suitable method. Perceived costs according to the young people were loss of friends, feeling of rejection, loss of self-confidence, and negative view of others towards addiction. One of the reasons for the tendency towards addiction was mentioned by the young people as the location and easy access to drugs, and the parents said that the suitable place for the tendency towards addiction was having a risky and inappropriate family.
Keywords: Addiction, Product, Place, Cost, Promotion, COMBI, Qualitative research} -
Background
Smartphone is now an inevitable device for the populace, with its use growing progressively worldwide. There is lack of published literature focusing on the consequences of smartphone addiction on middle-aged and older adults in Nigeria. This study investigated the association between smartphone addiction, psychological status, insomnia and pain-related disability of the neck among staff of the College of Medicine, University of Lagos (CMUL).
Materials & MethodsThis study involved the use of cross-sectional survey to investigate 271 (106 females, 165 males) staff of CMUL, Lagos, mean age (45.797±9.28 years) via purposive sampling technique in 2022. Four standard questionnaires were used for data collection; smart phone addiction scale (SAS), depression, anxiety and stress scale (DASS), neck pain disability index (NDI), and insomnia severity index (ISI).
ResultsThe results revealed that 80 (29.5%) staff of college of medicine were addicted to smartphone use. Eleven (4.1%) staff of this college had severe depression, 16 (5.9%) had extremely severe anxiety while nine (3.3%) were severely stressed. Nine (3.3%) participants had clinical insomnia and five (1.8%) had moderate to severe problem with their neck. It was revealed that there was a significant association between smartphone addiction, pain-related disability of the neck (p=0.023), and insomnia (p=0.001). However, no significant association existed between depression (p=0.578), anxiety (p=0.060), stress (0.685), and smartphone addiction level of the participants
ConclusionSmartphone addiction is predominant among staff of CMUL, and it is associated with neck pain-related disability and insomnia.
Keywords: Smartphone, Addiction, Pain, Disability, Insomnia, Depression} -
اهداف
درد سرطان، افکار و باورهای منفی در بیماران ایجاد می کند که می تواند سطح کارکرد و تحمل درد را در این بیماران تحت تاثیر قرار دهد. در چند دهه اخیر، مصرف مواد مخدر برای تسکین درد در بیماران دارای سرطان به طور چشمگیری بالا رفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی پذیرش درد و خودکارآمدی درد در ارتباط بین ادراک حمایت اجتماعی و آمادگی به اعتیاد انجام شد.
مواد و روش هاجامعه آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی، زنان و مردان دارای سرطان شهر اراک در سال 1400-1399 بود. 201 بیمار دارای سرطان مراجعه کننده به بیمارستان های شهر اراک به روش نمونه گیری در دسترس (97 زن و 104 مرد) انتخاب شدند. تمامی نمونه ها مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده Zimet و همکاران (1988)، پرسش نامه خودکارآمدی درد Nicholas (1980)، پرسش نامه درد مزمن vowels و همکاران (2004) و پرسش نامه آمادگی اعتیاد Wade و Butcher (1992) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارSPSS 25 و Amos 24 استفاده شد.
یافته ها201 بیمار با میانگین سنی 10/38±53/46 سال در این پژوهش شرکت کردند. نتایج حاکی از برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که میان ادراک حمایت اجتماعی، پذیرش درد و خودکارآمدی درد با آمادگی به اعتیاد همبستگی منفی معنادار (0/001p<) و میان ادراک حمایت اجتماعی با پذیرش درد و خودکارآمدی درد همبستگی مثبت معنادار (0/001p<) وجود داشت. در مسیر غیرمستقیم، مدل میانجی ادراک حمایت اجتماعی میان خودکارآمدی درد و پذیرش درد با آمادگی اعتیاد در سطح معناداری 0/001 و ضریب استاندارد (0/30-) معنادار بود.
نتیجه گیریتقویت شبکه حمایت اجتماعی افراد، در کنار توسعه احساس خودکارآمدی و پذیرش جنبه های غیرقابل کنترل، می تواند به عنوان اهداف و برنامه های درمانی پیشگیرانه از حرکت بیماران به سوی مصرف مواد مخدر برای تسکین درد مدنظر قرار گیرد.
کلید واژگان: اعتیاد, درد سرطان, حمایت اجتماعی, خودکارآمدی, درد}AIMSCancer pain creates negative thoughts and beliefs in patients, which can affect the level of functioning and pain tolerance in these patients. In recent decades, the use of drugs for pain relief in cancer patients has increased dramatically. The present study investigated the mediating role of pain acceptance and pain self-efficacy in the relationship between the perception of social support and readiness for addiction.
MATERIALS AND METHODSThe statistical population of this descriptive-correlation study was men and women with cancer in Arak city in 2020-2021. A total of 201 cancer patients referred to Arak hospitals were selected by available sampling method (97 women and 104 men). Perceived Social Support Questionnaire of Zimet et al. (1988), Pain Self-Efficacy Questionnaire of Nicholas (1980), Chronic Pain Questionnaire of Vowels et al. (2004) and Addiction Readiness Questionnaire by Wade and Butcher (1992) were completed by all the samples. For data analysis, path analysis method was used using SPSS 25 and Amos 24 software.
FINDINGSTwo hundred and one patients with an average age of 53.46 ± 10.38 years participated in this research. The results indicated the optimal fit of research model. The results showed that there is a significant negative correlation between the perception of social support, pain acceptance and pain self-efficacy with readiness for addiction (p<0.001) and there is a significant positive correlation between the perception of social support with pain acceptance and pain self-efficacy (p<0.001). In the indirect path, the mediation model of social support perception between pain self-efficacy and pain acceptance with addiction readiness was significant witg the significant level of 0.001 and the standard coefficient (- 0/30).
CONCLUSIONStrengthening the social support network of individuals, along with developing a sense of self-efficacy and acceptance of uncontrollable aspects, can be considered as preventive treatment goals and plans for patients’ tendency to use drugs for pain relief.
Keywords: Addiction, Cancer Pain, Social Support, Self-Efficacy, Pain}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.