به سوی پارادایمی جدید از علم
هدف پژوهش حاضر، بازخوانی جایگاه علم در هر دو الگوی اول و دوم علم و شناسایی مفروضات آنها و در نهایت، تامل انتقادی در باب ماهیت فراعلمی الگوی دوم تولید علم (با تاکید بر بخش بازار صنعت) است. با ورود جوامع به عصر پسا صنعتی و فرهنگ ها به عصر پسامدرن، جایگاه علم دستخوش تغییر و تحول شده و پارادایمی نو جایگزین آن شده است. مایکل گیبونز و دیگر نویسندگان، این تغییر و تحول در جایگاه علم را به مثابه گذر یک علم از «الگوی اول» همانند پژوهش بنیادی که بر پایه کنجکاوی علمی در دانشگاه ها یا نهادهای مشابه توسط اجتماعات علمی خودگردان انجام و نظارت می شود، به یک علم در «الگوی دوم» که در زمینه ای کاربردی انجام می شود و از سوی رژیم های پیچیده ارزیابی، حسابرسی و هدایت می شود، تعبیر می کنند. این نوع نگاه به علم (الگوی دوم علم) که ماهیتی فراعلمی و پسادانشگاهی دارد، هر چند توام با فرصت هاست، اما با تهدیدهایی نیز روبرو است که این موضوع در نوشتار حاضر، با استفاده از سه مقوله مهم ارزش های بنیادین علم، تمامیت نهادی دانشگاه و ماموریت های آموزش و پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله به صورت مستند بیان می کند که الگوی دوم علم که از مختصات آن تجاری شدن و کالایی شدن علم است، از ویژگی انگلی برخوردار بوده و هدفی سودآورانه و بنگاهی دارد و نمی تواند جایگزین الگوی اول بشود. در پایان راهکاری جهت برون رفت از تهدیدها و چالش ها ارائه شده است.
علم ، الگوی اول علم ، الگوی دوم علم ، تجاری شدن علم ، بازار صنعت ، گیبونز
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.