بررسی دیالکتیک خدایگان و بنده هگل در مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی و سارداناپولس اثر لرد بایرن
هگل در کتاب پدیدار شناسی ذهن، مراحل پیشرفت ذهن را بررسی می کند و در بخش مربوط به خودآگاهی، دیالکتیک خدایگان و بنده را به عنوان یک مرحله از مراحلی که ذهن باید برای تکامل از آن بگذرد، مطرح می کند. این دیالکتیک زمانی مطرح می شود که دو خودآگاهی، برای اولین بار با هم روبه رو می شوند و هرکدام فکر می کنند وجود دیگری باعث می شود استقلالش از بین برود. پس، برای اثبات استقلال خود، دو طرف وارد پیکار می شوند. در دیالکتیک هگل پس از این پیکار هر یک از خودآگاهی ها، به تعریف جدیدی می رسند. آن که پیروز می شود، خدایگان و بازنده، بنده است. البته دیالکتیک خدایگان و بنده تا زمانی ادامه دارد که بین دو طرف رابطه شناخت متقابل وجود داشته باشد. گفتار حاضر تلاشی در جهت بررسی امکان انطباق این نظریه، با متن نمایشنامه های مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی و سارداناپولس اثر لرد بایرن است و یافته های این پژوهش نشان می دهند که دیالکتیک خدایگان و بنده در هر دو اثر وجود دارد؛ ولی شرایط لازم برای تداوم آن فراهم نیست. همچنین، در هر دو اثر، به دلیل عدم وجود شناخت متقابل بین خدایگان و بنده، پیکار جدیدی به ر اه می افتد، اما فرجام این پیکار آن گونه که هگل مطرح می کند، نیست و با مرگ یکی از طرفین دیالکتیک پایان می یابد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.