درآمدی بر اندیشه سیاسی معاصر عرب
آنچه امروز می توان نحله های فکری جاری در ذهن مردم و ملتهای عرب خواند، مسلما ادامه تحولاتی است که جهان عرب در دوران معاصر خود پشت سر گذاشته است. این تحولات کدام است؟ چه پرسش هایی برای وجدان جمعی اعراب ایجاد کرده است؟ در کوشش برای یافتن پاسخی به این پرسش ها، ذهن پرسشگر عرب از کدام «مقام گردآوری» و یا «آبشخور ذهنی» الهام گرفته است؟ قدر مسلم، نحله های فکری متفاوتی به این پرسش ها، پاسخ متمایز داده اند. هر یک از این جریان ها مشکل جامعه خود را در چه دیده اند و آسیب ها و عارضه های جامعه خود را محصول کدام بحران دانسته اند؟ چگونه می توان نتیجه کار انها را مورد ارزیابی قرار داد؟ آیا هیچکدام از آنها نظریه ای کارآمد، تمدن ساز و دیرنده ارایه کرده اند؟ آیا اصولا در جهان صنعتی و تکنولوژیک امروز می توان از جریانهای فکری مستقل و «استقلال خواه» یاد کرد؟ کناکنش فرهنگی، با توجه به تاثیر شدید رسانه های گروهی، چگونه امکان پذیر است؟ آیا وام گیری فرهنگی در زمانه ای که بستر و یا چارچوب کناکنش نابرابر است (یکی استعمارگر و دیگری استعمارزده) امکان پذیر بوده است؟ در چنین شرایطی جهان عرب، که جزیی از تمدن اسلامی می باشد و به تبع آن ادعای جهانشمول و همه گیری فرهنگی داشته، چه وضعیتی پیدا کرده است، بویژه که تحولات عرصه سیاست به راه مطلوب جهان عرب نرفت؟ آیا کشف نفت که به حضور قدرتهای علاقه مند به منطقه منجر شد، تاثیری بر تحولات اندیشه ای داشته است؟ ایجاد یک واحد سیاسی غیربومی، در عین حال قدرتمند، یعنی اسراییل چه تاثیری بر جریانهای فکری برجای گذاشته است؟ این پرسشها و سوالاتی نظیر آن ذهن هر هوشمند و دلمشغول به جریانهای فکری جهان عرب را جذب می کند، اما مسلما نمی توان به تمام آنها در این مقاله پرداخت.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.