بیدلیلی بیمعنایی
.والتر ترنس استیس, فیلسوف بریتانیایی (19671886), در مقاله ی سدر بیمعنایی معنا هستز, میتوان گفت که شش مدعای اصلی دارد: الف) مدعیات ناظر به بیمعنایی زندگی انسان امروز: 1) زندگی انسان امروز بیمعنا شده است. (توصیف) 2) بیمعنایی زندگی انسان امروز, عمدتا, معلول کسوف یا زوال اندیشه ی دینی است. (تبیین) ب) مدعیات ناظر به بدی و عدم مطلوبیت بیمعنایی زندگی: 3) یکی از آثار و نتایج بیمعنایی زندگی نسبیت اخلاقی است. 4) با نسبیت اخلاقی زندگی قابل استمرار نیست. ج) مدعیات ناظر به راه رفع بیمعنایی زندگی: 5) برای بازگشت معنا به زندگی, رجوع به مسیحیت [یا هر دین تاریخی و نهادینه ی دیگری] یا ابداع دینی جدید یا رجوع به روحیه ی علمی کارساز نیست. 6) برای بازگشت معنا به زندگی, زیستن با توهمهای کوچک روش موفقی است. در این نوشته, در باب هر مدعا, نخست به ایضاح مطلب میپردازم و سپس دلیل یا ادله ی عرضه شده را میجویم و, پس از یافتن دلیل یا ادله, قوت و ضعف آن دلیل یا ادله را میسنجم.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.