فعل گذرا و ناگذر (گزارشی تحلیلی از اختلاف آراءدستور زبانهای فارسی)
بررسی کتابهای دستورزبان فارسی راجع به تعریف و مصداقهای فعل ناگذر و گذرا (لازم و متعدی) نشان می دهد که اختلاف دیدگاه دستورنویسان به طور عمده به دو موضوع در تعریف این نوع افعال در کتب دستورزبان قدیم منتهی می شود. نخست موضوع نهاد ومصداقهای آن. ابهام در تعیین مصادیق نهاد یعنی فاعل یا مسندالیه سبب می شود که فعلهای ربطی و مجهول که فاعل ندارند در برخی کتب در زمره افعال ناگذر قرار نگیرندو برعکس آن در برخی دیگر جزء فعلهای ناگذر به شمار آیند. دومین موضوع ابهام درتعریف فعلهای لازم ومتعدی است. شرط لازم بودن فعل ،نیازنداشتن آن به "کلمه دیگر" ذکر شده است. ابهام در مصادیق کلمه دیگر سبب شده است، فعلهای ربطی و مجهول گاه در شمار فعلهای لازم وگاه در زمره فعل متعدی قرار گیرند. در کتب دستورزبان بر مبنای نظریه های زبان شناسی نیز فعلها به دو دسته گذرا وناگذر تقسیم می شوند وفعلهای متعدی در دستور سنتی، منطبق با فعل گذرا نیست بلکه یکی از زیر مجموعه های آن است. این مقاله برآن است تا گزارشی تحلیلی از منشا اختلاف نظر برخی کتب دستورزبان سنتی و جدید را در این زمینه عرضه نماید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.