بررسی سبک فکری ناصرخسرو با الگوهای نوین، بررسی موردی: نمودهای خودشکوفایی در اندیشه و شخصیت ناصرخسرو بر پایه نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو
ناصرخسرو در شعر فارسی جایگاه مهمی دارد. او در اشعار خود به طرح و شرح دغدغه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ادبی خویش پرداخته و با توجه به باورهای ایدئولوژیکش، راهکارهای متعددی برای شکوفایی ظرفیتهای بالقوه نوع بشر ارائه داده است. در روانشناسی انسانگرا نیز، تحقیقات متعددی پیرامون آدمی و قابلیتهای مکنون آن انجام شده است. آبراهام مزلو، نماینده اصلی این مکتب با تبیین نظریه خودشکوفایی، گامهای استواری در زمینه معرفی انسان سالم و کامل برداشته است. در این تحقیق، با روش توصیفی – تحلیلی و مقایسه ای و بر مبنای نظرات مزلو، شخصیت ناصرخسرو و اندیشه انسانگرای او واکاوی شده تا به این سئوال اصلی پاسخ داده شود که شاخصه های خودشکوفایی در اندیشه و شخصیت او کدام است؟ بنظر میرسد که مولفه های «درک بهتر واقعیت و برقراری رابطه آسانتر با آن»، «پذیرش خود، دیگران و طبیعت»، «مساله مداری»، «کیفیت کناره گیری و نیاز به خلوت و تنهایی»، «خودمختاری و استقلال فرهنگی»، «تجربه اوج»، «حس همدردی»، «روابط بینافردی»، «ساختار منشی مردمگرا»، «طنازی فلسفی و غیرخصمانه» و «مقاومت در برابر فرهنگ پذیری»، بهمان اندازه که در آزمودنی های مزلو نمود داشته، در شخصیت و اندیشه ناصرخسرو نیز، برجسته بوده است.
ناصرخسرو ، دیوان قصاید ، مزلو ، خودشکوفایی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.