مقایسه کارایی دو مدل IMDPA و ESAs جهت مدیریت ریسک خطر بیابان زایی منطقه عمرانی گناباد در جنوب غربی استان خراسان رضوی
هدف از این تحقیق، مقایسه کارایی دو مدل IMDPA و ESAs در ارزیابی شدت بیابان زایی منطقه عمرانی گناباد در جنوب غربی استان خراسان رضوی و مدیریت مبتنی بر ارزیابی ریسک خطر بیابان زایی، بر اساس مدل برتر است. پس از جمع آوری و تحلیل داده های اولیه، معیارها و شاخص های دو مدل IMDPA و ESAs متناسب با شرایط منطقه ای و بر اساس واحدهای ژئومورفولوژی، امتیازدهی و شدت بیابان زایی محاسبه شد. سپس ارزیابی ریسک خطر، از ترکیب نقشه های شدت بیابان زایی، عناصر فیزیکی، اقتصادی و زیستی در معرض خطر و آسیب پذیری محیطی به دست آمد و خسارت ناشی از توسعه بیابان زایی با توجه به هزینه های تحمیل شده به هر یک از عناصر، برآورد شد. آزمون معنی داری مساحت ها با آماره کای اسکویر و انطباق نقشه ها با حقایق زمینی، با شاخص کاپا انجام گردید. نتایج نشان داد طبق مدل IMDPA بیشترین سطح منطقه در کلاس با شدت زیاد بیابان زایی و با توزیع فراوانی 54/7درصد قرار گرفت و دو معیار اقلیم و پوشش گیاهی از مهم ترین فاکتورها بوده اند. در مدل ESAsنیز شدت بیابان زایی در سه کلاس خطر طبقه بندی شد که بیشترین سطح منطقه مربوط به کلاس بحرانی نوع دوم با توزیع فراوانی 79 درصد بوده و معیار اقلیم و فرسایش بادی نیز بیشترین تاثیر را داشته اند. این موضوع بیانگر تاثیر زیاد عوامل طبیعی در روند و توسعه بیابان زایی در مناطق خشک جنوب استان خراسان رضوی است. با توجه به بررسی های میدانی، نظر کارشناسی و مقدار ضریب کاپای 0/897، مدل ESAs، به عنوان مدل برتر انتخاب شد. نتایج ارزیابی ریسک نشان داد بیش از 51/5درصد عناصر زیستی-محیطی که عمدتا در بخش های مرکزی و جنوبی منطقه واقع شده اند، در معرض خطر متوسط تا بسیار شدید بیابان زایی بوده که می تواند سالانه خسارتی معادل 7595 هزار میلیون ریال ایجاد نماید. به طوری که برنامه های مدیریتی پیشنهادی در این تحقیق، به دلیل سازگاری با شرایط منطقه، می تواند تا حدودی میزان خسارت آتی را کاهش دهد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.