قاعده کاهی زمانی در کاربست نقش نماهای دستوری در اشعار نیما، شاملو، اخوان، شفیعی کدکنی، فروغ ، سپهری و حمیدمصدق
قاعده کاهی از زبان معیار، انحراف از قوانین حاکم بر همنشینی واژه ها، افزودن قاعده هایی به برونه زبان معیار، به هم ریختن نحو جمله ها و ایجاد تغییراتی در درونه زبان معیار، مجموعه روش هایی است که اغلب شاعران برای رسیدن به زبان شعر از آن بهره می برند؛ روش هایی که به دو شکل قاعده کاهی و قاعده افزایی، زبان شعر را برجسته و متمایز می کند. دخل و تصرف شاعران معاصر در کاربست نقش نماهای دستوری ازآنجا که اغلب، بازگشت به صورتهای زبانی کهن است، یکی از زیرمجموعه های قاعده کاهی زمانی به شمار می رود که با تنوع کارکردی خود، زبان گروهی از شاعران معاصر را متمایز کرده است. در این پژوهش با رویکرد فرمالیستی، توجهات زبانی نیمایوشیج، احمدشاملو، مهدیاخوان ثالث، شفیعی کدکنی، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و حمیدمصدق به الگوهای ادبی کهن در کاربست نقش نماها مورد توجه قرار گرفته، و تاثیر این توجهات زبانی بر تمایز زبان برجسته و ممتاز شعر از زبان معیار، بررسی و نشان داده شده است که توجه این گروه از شاعران معاصر به کاربست نقش نماها، اغلب رویکردی به دستاوردهای زبانی ادبیات قدیم بوده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.