تحلیل بوطیقای قصه موسی و خضر در مثنوی و کشف الاسرار
یکی از داستانهای تاریخی و در عین حال سمبلیک قرآنی که به دلایل مختلف در متون ادبی صوفیانه بارها تکرار شده، داستان «موسی و خضر» است که به دلیل ظرایف و پیامهای گوناگون، ظرفیت تاویل پذیری فراوانی نیز یافته است. دراین مقاله مولف ضمن نگاه اجمالی به تفاسیر گذشته و برداشتهای عرفانی و غیر عرفانی نویسندگانی که به این داستان پرداخته اند، به کیفیت انعکاس آن در آثار مولانا می پردازد. این مطالعه نشان می دهد که مولانا در یکی از موارد یازده گانه ای که به این داستان در مثنوی اشاره کرده، تاویل و قرائتی برخلاف تفسیرهای گذشته و حتی ده مورد دیگر در مثنوی ارائه کرده و ساختار داستان را بر بنیاد موسی و خضر و برتری شخصیت موسی بر خضر (موسی محوری) بنیان نهاده است. نگارنده براساس دلائل سه گانه ای، بر آن است که مولانا در این نوع قرائت و تاویل، از کتاب کشف الاسرار میبدی و یا شاید از منبع دیگری استفاده کرده، که مآخذ میبدی در کشف الاسرار بوده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.