نقش عرصه های باز عمومی دانشکده ها بر دلبستگی به مکان دانشجویان، مورد مطالعاتی: دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران
هر ساله هزاران نفر منازل خود را برای تحصیل در دانشگاه ها و تجربه محیطی جدید ترک می کنند. در طول این جابجایی، یکی از چالش های اصلی افراد، عدم انطباق با محیط جدید است. پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه عرصه های باز عمومی دانشکده ها با دلبستگی به مکان دانشجویان انجام شد. بر پایه مدل نظری تحقیق، دلبستگی به مکان پیوندی عاطفی، شناختی و رفتاری بین دانشجویان و دانشکده است. از سوی دیگر، عرصه های باز عمومی دانشکده، برآیند عوامل کالبدی آن تعریف شد .با استفاده از روش تحقیق پیمایشی، مدل نظری تحقیق در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به آزمون گذاشته شد. برای گرد آوری داده ها از پرسش نامه بسته پاسخ، و جهت تجزیه و تحلیل آن ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. در پژوهش حاضر، ابتدا مدل اندازه گیری دلبستگی به مکان دانشجویان و عرصه های باز عمومی دانشکده به آزمون گذاشته شد؛ شاخص های برازش آن ها ارزیابی و سپس مدل ساختاری تحقیق مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که عرصه های باز عمومی اثر معناداری بر دلبستگی به مکان دانشجویان دارد. مطابق با یافته ها، مطلوبیت فضاهای ملاقات، مهم ترین عامل شکل دهنده و مقوم دلبستگی به مکان دانشجویان هستند. فضاهای ملاقات مطلوب با فراهم سازی فرصت های برقراری تعامل، می توانند موجب ارتقاء تعاملات اجتماعی در بین دانشجویان شوند و به نوبه خود بر دلبستگی به مکان دانشجویان موثر باشند. بنابراین، طبق نتایج تحقیق مبنی بر نقش محوری تعاملات اجتماعی در شکل گیری دلبستگی به مکان دانشجویان، طراحی عرصه های باز عمومی دانشکده ها می بایست به نحوی باشد که موجبات رویارویی و تعاملات هر چه بیشتر دانشجویان با سایرین را فراهم آورد. همچنین، نتایج تحقیق نشان می دهد که مطلوبیت فضاهای ملاقات به شکل معناداری با وجود عناصر هنری یا معمارانه و مطلوبیت فضای سبز رابطه دارد. عناصر هنری یا معمارانه با شکل دهی شخصیت محیطی متمایز و معنادار برای دانشجویان و فضاهای سبز با ایجاد جذابیت بصری نقش خود را ایفاء می کنند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.