تفاوت خلاقیت و نوآوری
نویسندگان و محققین سازمان و مدیریت با توجه به مکاتب فکری دیدگاه نظری و بینشی که دارند اهمیت و اولویت متفاوتی نسبت به این دو مفهوم قائلند. مثلا روان شناسان به خلاقیت که بیشتر یک مفهوم فردی است اهمیت بیشتری می دهند و آن را عام و شامل نوآوری نیز می دانند و برعکس جامعه شناسان و محققین صنعتی برای نوآوری که بیشتر یک مفهوم گروهی و اجتماعی است اهمیت بیشتری قائل شده و آن را عام و خلاقیت را یکی از مراحل نوآوری تلقی می نمایند. از نظر روزنفیلد خلاقیت نقطه آغاز هر نوآوری است و نوآوری تلاش برای تبدیل ایده خلاق به محصولات یا فرایندهایی است که نهایتا موجب بهبود خدمات به مشتری، کاهش هزینه و یا ایجاد درآمدهای جدید برای یک سازمان می انجامد (رضاییان، 1390) اکثر نوشته های مدیریتی بین خلاقیت و نوآوری از دو جنبه تفاوت قائلند:1- از جنبه معنی یا محوری 2- از جنبه سطح ظهور و بروز ، هم مناسب (صحیح، مفید، با ارزش) باشد، تلقی می شود (رضاییان، 1390(از نظر معنی خلاقیت بیشتر در جنبه های فکری و نظری و به اصطلاح فعالیت های ذهنی و طراحی قبل از عمل و نوآوری را بیشتر در جنبه های کاربردی و عملی و به اصطلاح به فعالیت های عملی و اجرایی بعد از عمل بکار می برند. بنابراین طراحی و پیشنهاد فکرها، ایده ها و طرح های نو را خلاقیت و اجرا و پیاده کردن آنها را نوآوری می نامند.(گاه،2003(سطح ظهور و بروز یعنی سطحی که در سازمان فکرها و ایده های نو بروز و ظهور می نمایند که اگر از طرف یک نفر ابراز شود، آن را سطح فردی و اگر از طرف گروه یا تیم به صورت گروهی ابراز شود، آن را سطح گروهی و اگر در سطح کل سازمان به نام سازمان ابراز شود، آن را سطح سازمانی گویند. بیشتر محققین سطح بروز خلاقیت را فردی و تنها چند محقق، ظهور آن را حداکثر در سطح گروه (آن هم حتما گروه های کوچک) می دانند. در حالیکه اکثر نویسندگان و محققین سطح ظهور و بروز نوآوری را در سازمان در هر سه سطح فردی، گروهی و سازمانی ممکن دانسته اند. (دفت، 1392)
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.