ضرورت تقویت همگرایی در حوزه تمدنی نوروز (با تاکید بر افغانستان)
حوزه تمدنی نوروز برخلاف تصور رایج، صرفا ناظر بر پیکره و گستره جغرافیایی نیست، براین اساس بیش از تاکید بر مولفه جغرافیا باید به عنصر معنایی ای توجه داشت که تمدن ها، خرده فرهنگ ها و مردمان بسیاری را حول ایده ها و معانی ذات انگارانه هویت واحدی می بخشد و با وجود گذر زمان و پدیداری انبوهی از عوامل عینی واگرایانه ژیوپلیتیک و ژیواکونومیک، موجبات همگرایی در پهنه ای وسیع را بالقوه تمهید می نماید. در دوران گذار در نظام بین الملل و از پایان جنگ سرد تاکنون، حوزه تمدنی نوروز بیش از سایر مناطق جهان دستخوش بی ثباتی، ناامنی و تداوم توسعه نیافتگی بوده است. نتیجه امر تبدیل حوزه تمدنی نوروز به منطقه ای نفوذپذیر، ناتوان در شکل دهی به ترتیبات امنیتی درون زا و بومی برای حل وفصل منازعات بوده است. با وجود دشواری های موجود همچنان می توان از امکان پذیری همگرایی در حوزه تمدنی نوروز با اتکا بر ذخایر معنایی و هویت بخش آن سخن راند. با مروری بر رویدادهای دهه های گذشته می توان دریافت که دوره های بی ثباتی و ناامنی در افغانستان زمانی طولانی تر و بوده اند که کنش گران ذی نفوذ در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی برای مدیریت این تنش ها با یکدیگر اشتراک منافع و هم افزایی نداشته و برعکس، یکدیگر را خنثی کرده اند. صرف نظر از رویکرد یکجانبه گرایانه و سکتاریستی حاکم بر طرح های ابتکار صلح قبلی در افغانستان، ایراد دیگر را باید در غلبه نگرش دولت گرایانه و نادیده گرفتن نقش انکارناپذیر کنش گران غیردولتی، نهادهای مدنی، فعالان اجتماعی و رسانه ها جستجو کرد. جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به پیوندهای فرهنگی و تمدنی با دولت و جامعه افغانستان می تواند در این روند مشارکت موثری داشته باشد. دراین زمینه، استفاده از ظرفیت های نهادهای دانشگاهی رسانه ای، سازمان های مردم نهاد در داخل و نیز بهره گیری از پتانسیل مهم جمعیت مهاجران به ویژه دانش آموختگان و نخبگان افغان مقیم ایران مورد تاکید است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.