نوروساینس و زبان اشاره
مطالعه حاضر مروری بر مطالعات انجام شده در زمینه نوروساینس و زبان اشاره و مناطق عصبی در گیر در این زبان چه از لحاظ درک و چه از لحاظ تولید می باشد. طبق مطالعات انجام شده زبان اشاره یک زبان مشابه دیگر زبان هاست. زبان اشاره وابسته به اشکال قراردادی دست، جهت گیری های کف دست، موقعیت ها، حرکات، ارتباطات فضایی بین اشارات و ترتیب اشارات است. این زبان دارای سطوح فونولوژیکی، مورفولوژیکی، سینتاتیک، سمانتیک و پراگماتیک است.
این مقاله نتایج مقالات ارایه شده در پایگاه های معتبر اسنادی از سال1998 تا 2018 را مورد بررسی، ارزیابی و نقد قرار داده است و اطلاعات بدست آمده در این رابطه را مطابق با محتوای مطالعات و بر اساس پارامتر مورد بررسی دسته بندی کرده است. روش گردآوری و جمع بندی اطلاعات از24 مورد پژوهش های انجام شده در ارتباط با اساس عصبی برای زبان اشاره، اکتساب زودهنگام زبان اشاره، حافظه کاری و برتری دستی در زبان اشاره بوده است.
بسیاری از مطالعات زبان اشاره را به عنوان ابزاری برای افزایش اطلاعات ما در مورد اساس و پایه زبانی و شناختی مغز می دانند. بررسی هایی در زمینه نقش فعال نیم کره های مغزی در پردازش زبان اشاره انجام شده است که اکثرا بر اهمیت نیم کره چپ مغزی در پردازش زبان اشاره اتفاق نظر دارند. مطالعات جدیدی نیز از مشارکت نیم کره راست صحبت می کنند. درک زبان اشاره از درک زبان گفتاری (دیداری شنیداری) به طور مشخصی در هر دو نیم کره چپ و راست متفاوت است و این تفاوت ویژه، اساسا در مناطق مرتبط بینایی قرار دارند.
در چندسال اخیر تحقیقات عصب شناختی زبان اشاره، حیطه خود را سریعا افزایش داده اند و به عنوان قسمت اعظمی از تحقیقات نوروساینس تبدیل شده اند. همچنین خروجی این مطالعات اکثرا در ارتباط با سازماندهی و پلاستیسیتی مغزی بدنبال شناخت و پردازش زبان است. پس بنظر می رسد برای رسیدن به اساس و عملکرد عصبی مغز مطالعات بیشتری بر روی جنبه های مختلف تولید و درک زبان اشاره لازم می باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.