نقد و بررسی خطبه قاصعه نهج البلاغه در پرتو نظریه منطق گفتگویی باختین
تحلیل متون کهن و متون دینی در پرتو نظریه های جدید زوایا و ظرفیت های جدید این متون را کشف و برای شناخت بهتر و جامع متون به کار می آید. نظریه "منطق گفتگویی و مکالمه گرایی باختین" ازجمله نظریاتی است که برای متون چند سویه با ابعاد مختلف به کار می رود؛ متونی که از تک بعدی و رویکرد ذهنی انفرادی فراتر می رود و به رویکرد عینی و جمع گرایانه وارد می شود. بسیاری از خطبه های نهج البلاغه در ارتباط با زمینه های اجتماعی و فرهنگی متفاوتی شکل گرفته و ایراد شده است؛ وجود این زمینه ها در شکل گیری خطبه ها سبب شده تا متن خطبه از شاخصه های مختلف گفتگویی با شخصیت های متعدد و متنوع همراه با سبک ها و شیوه های بیانی متنوعی ایراد گردد. این مقاله با رویکرد جامعه شناختی، در تلاش است یکی از اجتماعی ترین خطبه های نهج البلاغه را که متاثر از شرایط دوران امام(ع) به وجود آمده بر پایه نظریه منطق گفتگویی باختین مورد بررسی قرار دهد. روش به کاررفته در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و آماری است. نتیجه پژوهش نشان می دهد این خطبه از شاخصه های منطق گفتگویی چون گفتار دو سویه، مولفه های خطابی (نظیر امر، ندا، پرسش و غیره)،کروتروپ و کارناوال برخوردار است و وجود چنین شاخصه هایی سبب پویایی بیش ازحد خطبه و ارتباط آن با شخصیت های مختلفی که در متن خطبه نقش دارند، گردیده است و به طورکلی صبغه ای اجتماعی و جمعی به خطبه بخشیده است که در تعامل با پیش زمینه های تاریخی، دینی، فرهنگی شرایط عصر امام(ع) پدید آمده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.