جلوه های رمانتیسم، رئالیسم و ناتورالیسم در داستان سرشک، اثر محمد حجازی
نقد و تحلیل آثار برجسته ادبیات داستانی ایران و شناخت دقیق این حوزه از ادبیات، افق های جدیدی را برای محققان و نویسندگان می گشاید و اهمیت به سزایی در ارتقاء و اعتلای ادبیات فارسی دارد. یکی از مهم ترین راه های شناخت در این بخش از ادبیات، بررسی داستان های ادبیات فارسی از جهت کاربرد مکاتب بزرگ ادبی جهان در نگارش آن هاست. در بین نویسندگان حوزه ادبیات داستانی، محمد حجازی چهره ای برجسته محسوب می شود و نوآوری های وی در خلق آثار ادبی موجب شده تا جایگاه بزرگی را در خلق مکتب ادبی به وی اختصاص دهند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل رویکرد مکتب های ادبی در مجموعه داستان سرشک حجازی پرداخته است. اگرچه نقد ادبی را نمی توان یکی از شاخه های علوم انسانی محسوب کرد، اما از جنبه های مختلف می توان نشان داد که در نقد ادبی به طور عام و در نقد تحلیل داستان و رمان به طور خاص، روش علمی تا حدود زیادی به کار گرفته می شود.
حجازی ، سرشک ، مکتب های ادبی ، رمانتیسم ، رئالیسم ، ناتورالیسم
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.