نامیرایی در ادیان بزرگ و اسطوره های ایران، بین النهرین، سومر و یونان
در تمام داستان های اساطیری، تلاش برای یافتن بی مرگی و جاودانگی، نشان دهنده التهاب درونی انسان برای یگانگی با خدایان و قدرت برتر است. انسان از یکسو خواستار غوطه ور شدن تمام و کمال در زندگی است و از سوی دیگر خواستار نامیرایی است؛ به عبارت دیگر وی می خواهد هم در زمان و هم در ابدیت زندگی کند. میل به ابدیت در انسان، مبارزه بی وقفه او را با زمان منعکس می کند و حتی بیش از آن، نشانگر مبارزه ای شدید است با مرگ برای فتح زندگی ابدی.در این نوشتار، شخصیت های دینی و اسطوره ای که نامیرا هستند و یا در پی آن بوده اند، بررسی خواهد شد. در اندیشه دینی و مذهبی: مسیح (ع)، ادریس نبی (اخنوخ)، خضر نبی و الیاس نبی (ایلیا)؛ در اساطیر ایران: پشوتن، گیونی (گیو)، توس، کیخسرو، گرشاسپ، و ضحاک؛ و در بین النهرین: اوت ناپیشتیم نامیرا هستند. برخی شخصیت های اسطوره ای نیز در پی بی مرگی بوده اند؛ ازجمله گیل گمش و اسکندر که نتوانستند به نامیرایی برسند. عمده اندیشه های اسطوره ای و حتی دینی، به نامیرایی پرداخته اند. هر که خود به دنبال جاودانگی رفته، دست خالی برگشته و جان خویش را نیز در آن مسیر نهاده است؛ گیل گمش و اسکندر، به دنبال نامیرایی بودند و ساختار سفر و جستجوی آنان از جهات بسیاری شبیه هم است؛ اما بدان نرسیدند؛ اما کسانی که نامیرایی را از جانب خدا دریافت کرده اند، جاودانه اند؛ چرا که نامیرایی متعلق به عنایت خداست نه تلاش آدمی.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.