تبارشناسی گفتمان مدرن فقر در ایران
مطالعه گفتمان تاریخی فقر در ایران نشان می دهد فضای کنونی مطالعات فقر به سبب درهم تنیدگی با گفتمان اقتصاد سیاسی، از سایر ساحت ها بخصوص ساحت اخلاقی و فرهنگی آن غافل شده است. این مقاله در پی فهم آن است که فقر چگونه در تاریخ ایران به مسئله اجتماعی تبدیل شده است. رویکرد نظری، پساساختارگرایانه با اتکای بر روش تبارشناسی است. یافته ها نشان می دهد صورتبندی نوین فقر در بستر مجموعه ای از رخدادهای تاریخی همانند تولد زبان نوین اقتصاد سیاسی، فراوانی فاجعه ها و مخاطرات طبیعی، مدیریت و دانش برساخت و کنترل فقرا توسط حاکمیت شکل گرفته است. در تاریخ جدید و به طور دقیق تر از اواسط حکومت قاجار، صورت های زبانی تازه ای در زمینه میل به تولید ثروت و امحای فقر در جامعه نشر می یابند که در اوایل حکومت پهلوی، با بروز رخدادهای دیگر، در گفتمان اقتصاد سیاسی جدید متجلی می شوند. حقیقت مندی رژیم اقتصادی جدید گزاره ها و نشانگانی همانند ظهور انسان اقتصادی، فایده گرایی، نفی هرگونه کنش های سنتی ناسودمند، انباشت ثروت، فقرزدایی، امحای فقرا و... دارد. همزمان با تولد این زبان جدید از یک سو و افزایش قحطی و افزایش تعداد فقرا در جامعه از سوی دیگر بنا به تشخیص حاکمیت هرگونه نشانگانی که منبع ناسودمندی و بی نظمی در جامعه باشد، سرکوب و کنترل می شود. این جاست که پروبلماتیک جدید در ارتباط با فقر ایجاد، قانون «جمع آوری فقرا» تصویب می شود و مصادیق گوناگون فقرا که گفتمان پیشین، اساسا قایم به حضور آنها بوده، از جامعه منفک و درون مراکز اقامت اجباری همانند دارالفقراها محبوس و به سوژه های امنیتی، اقتصادی و بهداشتی تبدیل می شوند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.