استلزامات یگانه انگاری درباره اصل منشا در اندیشه پیشسقراطیان
هدف این مقاله پی جویی چگونگی تبیین نسبت واحد و کثرات در تفکر نخستین فلاسفه پیش سقراطی است. بحث از واحد/کثرات به طور خاص در بحث از نسبت اصل منشا واحد و چگونگی پیدایش موجودات به عنوان کثرات مبتنی بر آن اصل منشا مطرح می شود. نخستین فلاسفه پیش سقراطی پس از پذیرش اصل منشا واحد، به روش های مختلف برای تبیین نسبت واحد/کثرات کوشیدند. این تبیین ها را می توان در سه جریان اصلی طبقه بندی کرد: 1. تالس، آناکسیمینس و آناکسیماندر هم اصل منشا واحد و هم کثرات یا موجودات را می پذیرند؛ 2. علی رغم پذیرش وجود واحد/کثرات، فهم کسنوفانسی و هراکلیتوسی از اصل منشا واحد به گونه ای به این تشخیص می انجامد که وضع اصل منشا واحد با پذیرش کثرات همساز نیست؛ 3. پارمنیدس اصلی ترین نماینده جریان سوم است که در آن وجود کثرات مطلقا نفی می شود. نشان خواهیم داد که در این سه جریان، مفاهیم «واحد»، «کثرات» و «نسبت واحد و کثرات» چگونه بسط و تحول می یابد و زمینه را برای شکوفایی حداکثری رویکرد یگانه انگارانه به اصل منشا تدارک می بیند.
پیش سقراطیان نخستین ، واحد ، کثرات ، اصل منشا
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.