مرگ اندیشی و نسبت آن با هنراندیشی هیدگر
هنراندیشی هیدگر حاصل اندیشه دوره متاخر اوست؛ اما مرگ اندیشی پابه پای وجوداندیشی در تمام ساحت اندیشه اش حاضر است. در هستی شناسی بنیادین، وجود از طریق دازاین فهمیده می شود. مساله تاریخمندی و زمانمندی دازاین، هیدگر را به تامل درباره مرگ کشاند. پس از «گشت»، مرگ اندیشی از طریق رویداد اندیشی پی گیری می شود. وی در وجود و زمان درباره هنر به صراحت سخنی نگفت اما پس از گشت، هنر و به ویژه شعر را ساحتی مناسب برای وجوداندیشی یافت. از وجهه نظر هیدگر هنراندیشی و مرگ اندیشی خلاف آمد عادت هرروزینه آدمی است. رازگونگی این دو سبب طرح این پرسش شد که آیا نسبتی بین شان برقرار است؟ نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که مرگ اندیشی و هنر اندیشی هیدگر ویژگی های مشترکی دارند؛ زیرا دازاین هنراندیش، مرگ اندیش هم هست و مرگ اندیشی در کار هنری اصیل آشکار می شود. دازاین در مرحله آفرینش، یکه و تنهاست، همان طور که در مواجهه با مرگ تنهاست. پس از آفرینش، هنرمند از میان برمی خیزد و گردآوردن یک ملت در حوالت کار هنری است . کار هنری، وجوداندیشی از طریق رویداداندیشی است، روی دیگر «وجود»، «نیستی» است. هنرمند(دا- زاین) ترس آگاه، نیستی را فهم می کند زیرا از «رو به سوی مرگ بودن» آگاهی دارد. در این پژوهش کوشش شده نسبت مرگ اندیشی و هنراندیشی به دید بیاید.
هیدگر ، مرگ اندیشی ، هنر اندیشی ، وجود ، نیستی ، رویداد
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.