بازنگری در کانون صفر ژنت با بررسی داستان های کوتاه بزرگ علوی
زندگی ما با روایت ها عجین شده است یا بهتر بگوییم زندگی، خود، یک روایت است. همه ی گروه ها و طبقات انسانی روایت های خاص خود را دارند؛ اهمیت روایت، سبب توجه پژوهشگران به آن شده است. این دانش که در اواسط قرن بیستم پدید آمد، از آغاز پیدایش، ادوار سه گانه «پیش ساختارگرا ، ساختارگرا و پساساختارگرا» را پشت سرگذاشته و در هر دوره، شیوه ی تحقیق آن دچار تغییرات بنیادین شده است. موضوع اصلی پژوهش حاضر، مربوط به دوره دوم روایت پژوهی، یعنی روایت پژوهی ساختارگرا است و ژرار ژنت فرانسوی، یکی از نظریه پردازان بزرگ این عرصه به شمار می رود. او بود که مطالعه زاویه دید را دگرگون ساخته، مفهوم «کانونی سازی» را معرفی کرد تا نشان دهد که « کسی که می بیند» با «کسی که می گوید» لزوما یکسان نیست. «کانون» اصطلاحی است که ژرار ژنت، نخستین بار آن را به جای «زاویه دید» و برای تمایز راوی از بییننده حوادث داستانی انتخاب کرد. او کانون را به سه نوع صفر، درونی و بیرونی تقسیم کرده و به تفصیل آن ها پرداخته است. در این بررسی که به شیوه تحلیلی- توصیفی، انواع سه گانه کانون در داستان های علوی بررسی شده است و با نقد شیوه ژنت در تقسیم بندی انواع کانون، نگاهی نوین در مورد کانون صفر ژنتی ارایه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که معیار ژنت در این تقسیم بندی ناهمسان بوده و در آن نوع کانون گر و عمق کانون شدگی درهم آمیخته است؛ همچنین کانون صفر او نیز در حقیقت ترکیب دو کانون بیرونی و درونی بوده و نمی تواند نوع جدیدی به شمار آید. از سویی دیگر گاه در داستان، گزارش هایی ارایه می شود که در هیچ یک از تقسیمات ژنت نمی گنجد؛ مانند زمانی که راوی گزارش داستان را قطع و اطلاعاتی را در زمینه های مختلف مانند اطلاعات علمی در اختیار مخاطب قرار می دهد. از نظر ما این نوع از گزارش ها را باید فاقد کانون دانسته و عنوان کانون صفر را به آن ها تعمیم داد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.