بررسی اندیشه های اجتماعی از نظر اقبال و مولانا
تصوف و صوفی گری درمیان جوامع مختلف با گوشه نشینی و خلوت گزینی همراه بوده است. تصوف خزیدن به درون و اندیشه گرایی نیست و با جمع و همراه جمع بودن تضادی ندارد. از نظر مولانا و اقبال صوفی مرادف صفاست. پس از آن که با خلوت نشینی به تزکیه ی درون پرداخت از مرحله ی فردی برون آمده و به مرحله ی اجتماعی وارد می شود. مولانا و اقبال با عزلت نشینی صرف، مخالف بوده و انسان را به اجتماع دعوت می نمایند. آنان بارهبانیت میانه ی خوبی نداشته و صحبت و هم نشینی را بر عزلت ترجیح می دهند. فرد در میان جمع معنامی یابد و میان این دو ارتباطی ناگسستنی است. صوفی تا به اندازه ای باید از اجتماع دور باشد که وجود اغیار او را از رسیدن به محبوب بازدارد درغیراین صورت با مردم زیستن ومعاشرت با آنان در اشعار هر دو شاعرتوصیه شده است. خلوت و گوشه نشینی فقط برای تزکیه ی درون و سیرفرد به سوی کمال سفارش شده است
مولانا ، اقبال ، رهبانیت ، اجتماع ، خلوت نشینی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.