زیبایی شناسی در عرفان زرتشتی و مشترکات آن با عرفان مولانا جلال الدین محمد بلخی
سابقه زیبایی شناسی را باید در میان اقوام کهن وباستانی جستجو کرد نخستین گامها را در این مسیر تمدنهای ایران، هند،و یونانی برداشته اند و دستاوردهای خوبی را از خود به یادگار گذاشته اند. مکتب زیبایی پرستی در عرفان ایرانی و اسالمی با استفاده از دستاوردهای حکمت یونانی و اشراق شرقی وبه ویژه با بهره گیری از حکمت ایران باستان در قرون نخسین اسالمی شکل گرفته وبا استفاده از تعالیم قرآنی به مکتب بزرگی در عرفان اسلامی تبدیل شده است. البته بزرگان آن همگی ایرانی بوده و شیخ شهاب الدین سهروردی نیز در مرکز چنین جریانی قرار دارد.سهروردی نخستین شخصیتی است که به طور جامع به عرفان زرتشتی رسیده و ارکان آن را دریافته و در آثار خود آورده است.بسیاری از بزرگان و حکیمان ایرانی و اسالمی نیز به این حقیقت اعتراف کرده اند و سرچشمه عرفان و تصوف را در ایران باستان یافته اند. د ر این مقاله کوشش گردیده تا مقدماتی درباره زیبایی شناسی د رعرفان زرتشتی و مشترکات آن با عرفان مولانا ارایه گردد تا زمینه برای تحقیقات مفصل تر فراهم آید
زیبایی شناسی ، عرفان و تصوف ، زرتشت ، نور ، مولوی ، اصالت زیبایی ، عشق
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.