مقایسه ابعاد شناخت اجتماعی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص، اختلال نقص توجه- بیش فعالی و نمونه عادی
هدف مطالعه حاضر مقایسه ابعاد شناخت اجتماعی (نظریه ذهن عاطفی، نظریه ذهن شناختی و بازشناسی هیجان) در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص، اختلال نقص توجه - بیش فعالی (ADHD) و نمونه عادی بود. در یک مطالعه علی- مقایسه ای، 42 کودک مبتلا به اختلال یادگیری خاص، 43 کودک مبتلا به ADHD و 45 کودک عادی از مدارس ابتدایی و کلینیک های روان شناختی شهر کرج با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم (بارون-کوهن و همکاران، 2001)، آزمون باور کاذب (بارون-کوهن و همکاران، 1985) و آزمون بازشناسی هیجان چهره (بنتون، 1994) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. در نظریه ذهن شناختی، نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که هر دو گروه مبتلا به اختلال یادگیری و ADHD نسبت به گروه عادی به طور معنادار نمرات پایین تری کسب کردند (001/0>p). تفاوت سه گروه در نظریه ذهن عاطفی نیز مطابق با تحلیل واریانس چندمتغیره معنادار بود و گروه عادی نسبت به گروه مبتلا به ADHD عملکرد بهتری داشتند (001/0>p). مبتلایان به اختلال یادگیری نیز نسبت به مبتلایان به ADHD از نظریه ذهن بالاتری برخوردار بودند (001/0>p). علاوه بر این، نتایج در زمینه مقایسه سه گروه در بازشناسی هیجان نشان داد که تنها در زیرمقیاس شادی میان سه گروه تفاوت وجود دارد و افراد عادی نسبت به گروه مبتلا به ADHD در بازشناسی هیجان شادی بهتر عمل کرده اند (01/0>p). مطابق با یافته ها می توان نتیجه گرفت که کودکان مبتلا به اختلال یادگیری و ADHD نسبت به نمونه عادی در سطوح بالاتر شناخت اجتماعی دچار نارسایی می باشند، اما در سطوح اولیه و مراحل مقدماتی تفاوتی میان دو گروه مبتلا به اختلال های فوق وجود ندارد. بر این اساس، مداخله های مبتنی بر شناخت اجتماعی در کودکان دچار ADHD، می بایست بیش تر بر ابعاد شناختی آن متمرکز باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.