بررسی تطبیقی رابطه ی علم و دین از دیدگاه آیت الله مصباح و ایان باربور
رابطه ی میان علم و دین از دغدغه های مهم اندیشمندان در قرون اخیر بوده است. طرح این مساله در مغرب زمین، به صورت جدی از رنسانس آغاز شد و دامنه ی آن به همه ی کشورهای جهان، ازجمله کشورهای اسلامی رسید. مصباح، فیلسوف و اندیشمند اسلامی، بنابر مبانی خویش، ازجمله مبناگروی فلسفی همراه با نسبیت معقول، مقبولیت پارادایم به معنای مبنای اندیشه، پذیرش تجربه به معنای وحی و الهام شدن به افراد معصوم، پذیرش انحصار در حقانیت همراه با پلورالیسم رستگاری و پلورالیسم رفتاری، پذیرش قواعد عمومی محاوره و تفاهم و پیش زمینه های بایسته و حکمت متعالیه، دیدگاه تعاضد را برمی گزیند. باربور نیز که فیلسوف و فیزیک دان مغرب زمین است، با تکیه ی بر مبانی خویش، ازجمله توازی های روش شناختی علم و دین، ریالیسم انتقادی، مقبولیت پاردایم به معنای چارچوب ذهنی، تجربه ی دینی، پلورالیسم دینی، هرمنوتیک فلسفی و فلسفه ی پویشی، دیدگاه تلفیق را انتخاب می کند. آیت الله مصباح به تفکیک سطوح معرفت ازلحاظ ارزش شناختی، پذیرش چندلایه ای بودن معرفت، و ضرورت تحلیل نظام مند پدیده ها رهنمون می شود، اما باربور در دام نسبیت و شکاکیت گرفتار می آید.
علم ، دین ، رابطه ی علم و دین ، مصباح ، ایان باربور
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.