تاثیر آزمون های استدلالی و یادگیری مبتنی بر مسئله بر تفکر انتقادی فراگیران تحصیلات تکمیلی علوم پایه
مهارت های تفکر انتقادی به صورت خودانگیخته آموخته نمیشود، آموزش عالی بایستی از طریق ادغام مهارت های تفکر انتقادی در برنامههای آموزشی، قابلیت های تفکر انتقادی را در فراگیران تقویت نماید. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یادگیری مبتنی بر مسئله و آزمون های استدلالی بر تقویت مهارت های تفکر انتقادی فراگیران قبل و بعد از مداخله ی آموزشی در دانشجویان علوم پایه مقطع تحصیلات تکمیلی میباشد.
این مطالعه یک مطالعه ی نیمه تجربی میباشد که در سال 1398 در دانشگاههای علوم پزشکی تبریز و ایران انجام گرفته است. شرکتکنندگان در مطالعه، دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشتههای آموزش پزشکی و کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی بودند. تاتیر یادگیری مبتنی بر مسئله و به کارگیری آزمون های استدلالی در میزان تفکر انتقادی فراگیران قبل و بعد از مداخله ی آموزشی؛ با استفاده از پرسش نامه ی تفکر انتقادی کالیفرنیا بررسی شده است. تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزارSpss19 انجام گرفته است. جهت بررسی آمار توصیفی از روش های آماری از قبیل فراوانی، درصد و میانگین انحراف معیار استفاده شده است و سطح معناداری دادهها با استفاده از آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون بررسی شده است.
میزان تفکر انتقادی فراگیران در رشته ی آموزش پزشکی قبل از مداخله ی آموزشی در حد متوسط (92/01±2/9) و در رشته ی کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی ضعیف (95/0±80/6) بود. بعد از مداخله ی آموزشی به طور معناداری میزان تفکر انتقادی فراگیران در هر 2 رشته بالا رفته است. در حیطه ی تحلیل میزان تفکر انتقادی در هر 2 رشته قبل از مداخله پایینتر از سایر حیطه ها بود که بعد از مداخله ی آموزشی بالاتر از سایر حیطه ها بود.
مطالعه ی حاضر نشان داد که مداخلات طراحی آموزشی در حیطه ی روش های تدریس و ارزیابی منجر به تقویت مهارت های تفکر انتقادی فراگیران می گردد. سیستم آموزشی با به کارگیری روش های نوین ارزیابی و تدریس می تواند مهارت های تفکر انتقادی فراگیران را ارتقا دهد و دانشجویان نقاد با توانایی خلق ایده های نو تربیت نماید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.