شادی و اقتصاد: یک تحلیل انتقادی
تصور رایج در خصوص رابطه شادمانی و اقتصاد این است که هر چه سطح اقتصادی جامعه برحسب شاخص هایی چون درآمد سرانه و دستاوردهای رفاهی، بهداشتی و آموزشی، در سطح بالاتری قرار گیرد، جامعه شادی بیشتری را تجربه خواهد کرد. ورود «اقتصاد شادمانی» به ادبیات اقتصادی و برخی از تحقیقات پایه گذار نشان داد علی رغم بهبود مولفه های فوق، افراد ممکن است نوعا ناشادتر از گذشته باشند و بر این اساس صرف هدف گذاری بر مولفه های فوق نمی تواند منجر به احساس رضایت و شادکامی بیشتر در انسان ها شود که این موضوع بعدها به تناقض استرلین معروف شد. ادعای مقاله حاضر این است که ازآنجاکه اقتصاد شادی حوزه ای جدید از مطالعات میان رشته ای را به خود اختصاص داده و به دنبال راه هایی برای تبیین علل شاد زیستن انسان ها است، ابتدایا می توان پیش بینی کرد که با حفظ کردن پارادایم فکری حاضر، تحلیل گران جریان اصلی اقتصاد در تجزیه و تحلیل علل ناشادی هرچند در زمینه هایی موفق اما درمجموع ناکام خواهند ماند. علل این ناکامی را می توان در رویکردهای انسان شناسانه جستجو کرد؛ به این معنا که به دلیل تسلط نگاه انسان شناسانه ماتریالیستی در میان تحلیل گران اقتصادی، نسخه هایی که برای شادی انسان ها تجویز می شود، در برخی از موارد فاقد اعتبار هستند و یا اینکه کفایت لازم را ندارد. این مقاله ضمن بررسی نادرستی نگاه انسان شناسانه در ادبیات اقتصادی رایج، به ارایه یک چارچوب انسان شناسی از منظر اسلام پرداخته و رویکرد بدیلی را برای اقتصاد شادی از منظر اقتصاد اسلامی ارایه می نماید که می تواند در جهت سیاست گذاری مورد استفاده قرار گیرد
اقتصاد ، شادی ، انسان شناسی ، اسلام ، روانشناسی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.