پژوهشی در رابطه با بی شکلی و تنهایی انسان معاصر دوره پساکرونایی مطالعه موردی آثار هنرمند لهستانی مگدالنا آباکانوویچ
تنهایی مفهومی است که از دیرباز ذهن افراد یک جامعه را به خود معطوف داشته است، واژه تنهایی که معانی متفاوتی دارد و در موارد مختلف از جمله ارتباط ساحتها و بخشهای مختلف فرد با یکدیگر و ارتباط فرد با فرد دیگری و در نهایت ارتباط فرد با هستی محیط پیرامونش تعریف میگردد. از این رو با توجه به اینکه انسان، همواره در معرض تهدید عوال اضطرابزا و دلهره آور فرا گرفته است، لذا برای ایجاد حفظ امنیت از دست رفته خود گاها به تنهایی پناه برده است. این دلهره انسان معاصر در برابر تنهایی و مرگ در دورههای مختلف کاری هنرمندان، تاثیر واضح و شفافی را در بیان و خلق آثار آنها گذاشته است. لذا در زمان شیوع بیماریها و یا بلایای طبیعی و حتی جنگ، گروه هنرمندان از جمله هنرمندان رشتههای نقاشی و مجسمهسازی آثاری از جلوههای تنهایی، سکوت و بیشکلی در جهان را خلق نمودهاند. در این میان هنرمند لهستانی به نام مگدالنا آباکانوویچ آثاری را برای نمایش این تنهایی حاصل از عدم امنیت روانی افراد جامعه در زمان جنگ جهانی دوم خلق کرد. این هنرمند مجسمهساز، شخصیتهای انسانی بیسر و در حالت سکون و ایستاده یا نشسته را به صورت جمعی و فاصلهدار از یکدیگر را که نمودی از انسان آسیب دیده و تنها میباشد را خلق کرد. حال سوالی که مطرح میشود این است: هدف از خلق آثاری از این دست چه بوده است؟ و هنرمند تحت تاثیر کدام جریانهای سیاسی، اجتماعی و یا اقتصادی جامعه بوده است؟ در طی پژوهش به این سوالات پاسخ داده میشود و فرض بیشکلی و تنهایی انسان معاصر در دوره پساکرونا را مشابه زمان پسا جنگ هنرمند مورد مطالعه دانسته است و در طی پژوهش به معرفی و تحلیل آثار هنرمند پرداخته شد. پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و جامعه تحلیلی منابع اطلاعاتی دسته اول و دوم مرتبط با موضوع پیش رفت که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت،
بی شکلی، تنهایی، انسان معاصر، پسا کرونا، مگدالنا آباکانوویچ
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.