رابطه فلسفه و دین در انسان شناسی بوئثیوس با تکیه بر رسائل کلامی و تسلای فلسفه
مسئله محوری در این مقاله پی بردن به رابطه فلسفه و دین در انسان شناسی بویثیوس است. بدین منظور مولفه هایی همچون خلقت، چیستی اختیار و دلیل مختار بودن انسان و غایت نهایی انسان هم در رسایل کلامی، به عنوان نماینده دیدگاه های کلامی بویثیوس، و هم در تسلای فلسفه، به عنوان نماینده فلسفه بویثیوس، به روش تحلیلی-توصیفی مورد بررسی قرار می گیرند. بویثیوس در هر دو اثر قایل به دوگانه انگاری و مختار بودن انسان است و عقل داشتن انسان را دلیل بر اختیار او می داند. در خصوص خلقت انسان و قرارگیری نفس در بدن، در رسایل کلامی گزارش کتاب مقدس را می پذیرد و در تسلای فلسفه بیشتر به قرایت افلاطونی قایل است، هرچند در اینجا نیز تجسد نفوس را به فعل الهی نسبت می دهد. در تسلای فلسفه، او به نحو کامل تری به اختیار انسان و علم الهی می پردازد، و به کمک پنج مولفه راه های کسب معرفت، متعلق علم قرار گرفتن مدرک نه به واسطه ذات خود بلکه به واسطه ذات مدرک، تمایز میان ضرورت محض و ضرورت مشروط، تمایز سرمدیت با ابدیت، و اثبات سرمدیت برای علم خداوند، نظریه خود را در خصوص جمع بین مشیت الهی و اختیار انسان ارایه می دهد. او ثابت می کند که همه وقایع آینده از منظر الهی ضروری اند، اما برخی فی نفسه ضرورت دارند و برخی به اختیار انتخاب می شوند. در مجموع، تصویری که بویثیوس از انسان در تسلای فلسفه ارایه می دهد تصویر انسان در رسایل کلامی را مخدوش نمی سازد.
بوئثیوس ، رسائل کلامی ، تسلای فلسفه ، انسان شناسی ، اختیار
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.