معرفی ابعاد پنج گانه قدرت جمهوری اسلامی با بهره گیری از رویکرد نظری «بارنت و دیووال» به مفهوم قدرت
واژه «قدرت» یکی از مفاهیم پرکاربرد و جدال برانگیز در عرصه «علوم سیاسی» و هم چنین «روابط بین الملل» می باشد که تعاریف مختلفی از آن ارایه گردیده است و نظریه های مختلف با رویکردهای هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه مختلف، هریک از نگاه خود به بررسی مفهوم «قدرت» پرداخته اند. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی و تدقیق در ابعاد قدرت جمهوری اسلامی به عنوان یک کنش گر در عرصه روابط بین الملل می باشد. اگرچه می توان به صورت تجربی به نتایجی در این خصوص دست یافت، لکن تحلیل قدرت جمهوری اسلامی در عرصه روابط بین الملل براساس رویکردهای نظری یکی از الزامات پژوهشی محققان علاقه مند به بررسی حوزه انقلاب اسلامی به صورت عام و جمهوری اسلامی به صورت خاص می-باشد.
روش شناسی:
در این پژوهش، رویکرد تلفیقی «مایکل بارنت و ریموند دیووال» به عنوان چارچوب نظری انتخاب گردیده است. داده های مربوط به قدرت جمهوری اسلامی نیز از منابع کتاب خانه ای و وب محور (اینترنتی) جمع آوری شده است. از نظر تجزیه و تحلیل این پژوهش در زمره تحقیقات توصیفی-تحلیلی قرار دارد.
یافته ها:
یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که جمهوری اسلامی علاوه برچهار نوع قدرت «اجباری»، «نهادی»، «ساختاری» و «مولد»، دارای بعد پنجم قدرت با عنوان «قدرت معنوی» می باشد که قابلیت انطباق بر هیچ یک از رویکردهای نظری در باب «قدرت» را ندارد، لکن به عنوان یک منبع بیرونی قدرت که کنش گران را تحت تاثیر قرار داده و آنان را در ایفای نقش مثبت در عرصه اجتماع (منطبق بر تعالیم دینی) یاری می رساند نمود دارد.
نتیجه گیری:
جمهوری اسلامی به عنوان کنش گری که مستظهر به پنج بعد قدرت «اجباری»، «نهادی»، «ساختاری»، «مولد» و «معنوی» می باشد، در عرصه روابط بین الملل به ایفای نقش می پردازد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.