بررسی آمیختگی معنامند داستان و ناداستان با کاربست شیوه روایت تودرتودر رمان طیف الحلاج از مقبول العلوی
تاریخ به مثابه صفحه ای الهام بخش، همواره نقش شگرفی را در بازپروری خیال نویسندگان ایفا نموده است. در این میان، گاه گذشته نه فقط برگی به جای مانده از تاریخ و نقش اقتباس گونه آن، بلکه دوباره جان گرفته و چنان در حال می تند که تفکیک مرز های آن دشوار می نماید. نویسندگان امروز نیک دریافته اند که رویدادهای کنونی انعکاسی از وقایع گذشته اند که فارغ از کنش گران آن، باید به دیده جریانی بدان نگریست که پیوسته سریان می یابد.حلاج و روایت عالم گیر او از جمله وقایعی است که مقبول العلوی، نویسنده معاصر سعودی را برآن داشته تا فارغ از یک رویداد، از دریچه یک جریان و اندیشه در حال تکرار بدان بنگرد. بدین ترتیب، در "طیف الحلاج" بر مرکب ناداستان سوار و ماجرای حلاج را واقع نگاری کرده و با شیوه روایت تودرتو آن را با روایتی از معاصر درمی آمیزد. وی درصدد است تا با این شیوه از روایت، حلاج را از قالب یک شخصیت تاریخی رهانده و در قامت جریانی پیوسته تعمیم دهد. جستار حاضر برآن است تا بر اساس این مدل از روایت پردازی، میزان موفقیت نویسنده در جریان سازی از این واقعه تاریخی را به شیوه توصیفی تحلیلی بررسی نماید.نتیجه پژوهش نشان می دهد، گشودن خط ناداستان و مستندنگاری های آن از شخصیت های روایت حلاج، در کنار تکنیک هایی چون استفاده از زوایای دید جهتمند، تناظرهای مستقیم و غیرمستقیم شخصیت ها، استفاده از روایت غیرخطی و نیز معناگشایی های مستقیم نویسنده، دو روایت را درهم تنانده و اهداف العلوی را در معرفی حلاج و شخصیت های رویدادش به عنوان جریانی فراتاریخی به صورت موفقی برآورده ساخته است.
داستان ، ناداستان ، روایت تودرتو ، حلاج ، رمان طیف الحلاج
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.