نقش امثال فارسی در انسجام متون منثور منتخب پس از اسلام تا سده هشتم هجری
یکی از شگردهای رایچ در میان نویسندگان متون منثور فارسی، استفاده از امثال در آثارشان بوده است که نه تنها کارکردی بلاغی دارند، که در انسجام متن هم نقش بسزایی ایفا می کنند. این مقاله بر آن است تا با بررسی امثال فارسی در متون منثور منتخب تا سده هشتم هجری، نقش آنها را در انسجام متون از مناظر مختلف نشان دهد. بدین منظور پس از مطالعه دقیق 25 متن منثور فارسی، امثال به کار رفته در آنها استخراج شده و سپس بر مبنای نظریه انسجام هلیدی و حسن، از نظر انسجام دستوری، واژگانی، پیوندی و معنایی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می-دهد که در میان عوامل دستوری، جایگزینی، در میان عناصر واژگانی، تکرار، در میان عناصر پیوندی، پیوندهای اضافی و در میان عوامل معنایی، تایید معنا بسامد بالاتری نسبت به سایر عناصر داشته اند. همچنین در این میان، نقش عوامل معنایی در انسجام بخشی امثال فارسی به متون خود بیش از سه عامل دیگر بوده است. افزون بر این، بررسی عوامل انسجامی در متون مختلف به تفکیک سده هایی که در آنها نوشته شده اند، گویای آن است که بسامد و میزان تاثیر هریک از آنها در سده های مختلف تقریبا برابر است و یا تفاوتی بسیار اندک دارد که نشان دهنده ویژگی های ذاتی امثال در انسجام بخشی به متون است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.