جلوه های صبح و سحر در ادبیات منظوم ایران
عوامل طبیعت از دیر باز مورد توجه بسیاری از شعرای زبان فارسی بوده است. در این میان، صبح و سحر بخاطر ظرفیتهای زیبایی شناسانه، هنری و معنایی بیش از دیگر عوامل در شعر شاعران بتصویر کشیده شده است. این پژوهش بر آن است به بررسی کاربرد این واژه ها از نظر ترکیبهای اضافی، استعاری و تصاویر شعری، در شعر شاعران بزرگ زبان فارسی تا قرن هشتم بپردازد.
در این پژوهش با روش تحلیل نظری و مطالعه کتابخانه ای به بررسی کاربرد واژه صبح و سحر در ابعاد مختلف در شعر شاعران بزرگ زبان فارسی چون رودکی، فردوسی، منوچهری، ناصرخسرو، مسعودسعد سلمان، خیام، سنایی، انوری، خاقانی، نظامی، عطار، مولوی، و سعدی پرداخته است.
تصویر صبح و سحر در شعر شاعران زبان فارسی، ابتدا بصورت واقع گرایانه و زیبایی شناسانه بوده ولی بعد از راهیابی عرفان به زبان شعر که سنایی آن را شروع کرد، صبح و سحر نیز بواسطه خلوت شبانه و زمان مکاشفات و تجلیات عارفانه و از طرفی، قرار دادن ظرفیت زمانی دعا و مناجات و استغفار در قرآن، بسامد بالایی در شعر عرفانی پیدا کرد. بعد از سنایی در میان شعرا خاقانی، مولوی، و حافظ بیشترین کاربرد معنایی و استعاری را با صبح و سحر بکار برده اند.
این واژه ها ابتدا بواسطه شعر عرفانی در زبان فارسی گسترش پیدا کرده و در نهایت هم در سطح معنایی و هم در سطح زبانی باعث گسترش واژگانی و غنای زبان فارسی شدهاند تا جایی که کمتر شاعری را میتوان یافت که به تصویرسازی با این واژه نپرداخته باشد.
صبح ، سحر ، نور ، شعر فارسی ، ادبیات منظوم
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.