نقد مدرنیته
تجدد (مدرنیته) چیست که از سه قرن پیش چنین جایگاه بلندی در اندیشه و عمل ما داشته است و اینک محل بازپرسی، طرد و تعریف مجدد قرار دارد؟ اندیشه تجدد، در بلندپروازانهترین روایت آن، پذیرش این است که انسان [هم ارز] همان چیزی است که انجام میدهد; و بر این مبنا باید تناسبی تنگاتنگ میان تولید، که با علم تقویت میشود، فنآوری یا دیوانسالاری، سازماندهی جامعه، که با قانون قاعدهمند میشود، و ساماندهی به زندگی شخصی، که از سودجویی و البته از میل به رهایی از الزامها جان مایه میگیرد، وجود داشته باشد. اما تناسب یک فرهنگ علمی، یک اجتماع به سامان و افراد آزاد، به جز پیروزی عقل، بر چه چیزی میتواند تکیه کند؟ تنها عقل میتواند تناسبی میان عمل انسان و نظم جهان درافکند; تناسبی که در گذشته، مطلوب بسیاری از اندیشههای دینی بوده، اما به واسطه غایتگرایی خاص ادیان توحیدی متکی بر وحی، فلج گردیده است. این عقل است که به علم و کاربردهای آن جان میدهد; هم اوست که به تطبیق حیات اجتماعی با حاجات فردی و جمعی فرمان میدهد; و سرانجام اوست که استبداد و خشونت را برمیدارد و دولت مبتنی بر حقوق (1) و رقابت آزاد اقتصادی را بر جای آن میگذارد. به این سان [بنابر ایده مدرنیسم] بشریت، با عمل بر طبق قوانین، به طور همزمان به سوی فراوانی، آزادی و خوشبختی پیش میرود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.