بررسی تطبیقی و نقد و تحلیل دو چهره حماسی در ادبیات ایران و جهان (اسفندیار و آشیل)
دو اثر عظیم حماسی شاهنامه فردوسی و ایلیاد و اودیسه هومر از نظر عناصر داستانی و محتوایی و حوادث خارقالعاده، از مهمترین حماسههای جهان هستند که از بسیاری جهات شایسته پژوهشی تطبیقی است. شخصیت اسفندیار در شاهنامه و آشیل در ایلیاد نمونه بارز این ادعاست؛ چنانکه زندگی آشیل پیوسته در جنگ و جدال میگذرد، عمر کوتاه اسفندیار نیز در پیکار، لشکرکشی و پایداری سپری میشود که البته حیات هر دو پهلوان مملو از کامیابی و درخشش است. اسفندیار شاهزاده و پهلوان ایرانی و گسترنده دین زرتشت در آرزوی بر تن کردن رخت شاهی پدرش گشتاسپ، به سیستان تاخت تا دست رستم را ببندد که سرانجام با راهنمایی زال و سیمرغ به دست رستم کشته میشود. آشیل هم با انگیزه پس گرفتن معشوقهاش (بریسییس) از آگاممنون و ستاندن انتقام پسرعمویش (پاتروکلوس)، هکتور پهلوان و شاهزاده تروآ را کشت که در پایان، پاریس پسر پریام (شاه تروآ) و برادر هکتور با کمک آپولون تیری بر پاشنه آشیل نشاند و او را به هلاکت رساند. در این پژوهش قصد داریم این دو شخصیت حماسی و اسطورهای را به شیوهای توصیفی تحلیلی بررسی و تطبیق کنیم.
نقد و تطبیق ، حماسه ، اسطوره ، ادبیات پایداری ، اسفندیار ، آشیل ، شاهنامه فردوسی ، ایلیادهومر
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.