نوستالژی فردی و اجتماعی در اشعار محمدحسین شهریار و فریدون مشیری
«نوستالژی» یا «غم غربت» در اصطلاح به حس دلتنگی و حسرت انسانها نسبت به گذشته و چیزهایی اطلاق میشود که اینک آنها را از دست دادهاند. وضعیت سیاسی و اجتماعی و کلا وضع زندگی انسانها در ایجاد حس نوستالژی موثر است. در شعر معاصر، غم غربت و حسرت بر گذشته و دلتنگی ناشی از آن به صورتهای گوناگون به چشم میخورد. یکی از دلایل اصلی بروز و ظهور آن، پیشرفت سریع تمدن و صنعت است. با وجود اینکه پیشرفت بشر در عرصههای مختلف زندگی، آرامش و رفاه را برای آنان رقم زده، گاهی خواه ناخواه ارزشهای انسانی را در خود بلعیدهاست! بنابراین، انسان معاصر برای غلبه بر چنین وضعی به گذشته خویش پناه میبرد. محمدحسین شهریار و فریدون مشیری، از شاعران معاصری هستند که با توجه به شرایط ویژه حاکم بر زندگی آنان، به گذشته خوش و پرشور خویش پناه بردهاند. این نوشتار بر آن است که چگونگی نمود نوستالژی فردی و اجتماعی را با روش توصیفی تحلیلی در اشعار این دو شاعر تبیین کند. با تحلیل برخی از اشعار آنها، به این نکته دست یافتهایم که در بخش اعظمی از اشعار، حس نوستالژیک و حسرت بر گذشته موج میزند. در بخش نوستالژی فردی، با نوستالژی دوری از وطن، دوری از معشوق، حسرت بر دوران کودکی و جوانی از دست رفته، ناکامیهای شخصی و مسایلی از این قبیل و در بخش نوستالژی اجتماعی، با نارضایتیهای سیاسی اجتماعی روبهرو هستیم.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.