مطالعه رابطه بین سبک زندگی زنان و خشونت علیه آنان در شهر الشتر (زنان متاهل 45-15 ساله)
خشونت به عنوان مسئله ای ناخوشایند همراه در طول تاریخ متوجه زنان بوده است. شدت و نرخ خشونت علیه زنان در مناطق مختلف متفاوت است. نهادینه شدن فرهنگ پدرسالاری، فقدان فرصت مناسب برای مطالبه حقوق زنان و فقر فرهنگی اجتماعی و وابستگی مالی در بروز این مسئله دخیل هستند. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک زندگی و خشونت علیه زنان در شهر الشتر است. روش مورد بررسی پژوهش از نوع پیمایشی و از لحاظ ماهیت کمی و از نظر هدف کاربردی بوده و با ابزار پرسشنامه اجرا شده است. جامعه آماری زنان مورد مطالعه برابر با 4650 که از طریق فرمول کوکران 355 نفر به عنوان نمونه مورد بررسی انتخاب شده اند و به روش نمونه گیری تصادفی پرسشنامه (و مصاحبه ای) در بین آنها توزیع شده است. برای تعیین روایی مقیاس ها از آلفای کرونباخ و پایایی گویه از صاحب نظران و اساتید علوم اجتماعی بهره گرفته شده است. یافته های اسنباطی نشان می دهد که بین متغیرهای مصرف مادی (032/0-) و مصرف فرهنگی (034/0-) با خشونت علیه زنان رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد. اما، بین گذران اوقات فراغت با خشونت علیه زنان رابطه ای مشاهده نشد. علاوه بر این، بین متغیرهای زمینه ای سطح تحصیلات و وضعیت اشتغال با خشونت علیه زنان رابطه معناداری وجود دارد. بر این اساس، نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که ضریب همبستگی چندگانه برابر با 519/0 و ضریب تعیین برابر با 324/0 است که مجموع متغیرهای معنادار در مدل توانسته اند 32/0 از متغیر خشونت علیه زنان را تبیین و پیش بینی نمایند. سبک زندگی، موقعیت سیال و شناوری به زنان می دهد، زیرا آنان را از وابستگی های منجمد طبقاتی رهانیده، قدرت گزینش و خلاقیت بیشتری به آنان داده، مشارکت مادی و تولیدی آنان را تسریع نموده، هویت اجتماعی جدیدی از بطن مصرف به آنان اعطاء کرده، که همین امر باعث می شود به مرور زمان موقعیت و نقش فرودستی آنان کمرنگ شود.
سبک زندگی ، خشونت ، زنان ، مصرف مادی ، مصرف فرهنگی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.