نقش داستان حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع) از منظر قرآن در آموزش تفکر مراقبتی مبتنی بر آموزه های فلسفه برای کودکان
هدف پژوهش حاضر، بررسی داستان موسیg و خضرg مبتنی بر آموزش تفکر مراقبتی براساس آموزه های فلسفه برای کودکان است تا بتواند کاربرد داستان های قرآنی را به منظور چگونگی آموزش تفکر از جنس مراقبتی بازگو نماید.روش پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است. نمونه موردی شامل آیات 60 تا 82 سوره کهف و تفاسیر مربوطه می باشد که فاکتورهای تفکر مراقبتی از جمله تفکر ارزش گذاری، عاطفی، فعال، هنجاری و همدلانه را در خود دارد. یافتههای تحقیق، داستان فوق که خود حاوی سه داستان پندآموز و تفکر برانگیز از نوع استاد-شاگردیست را در زمره داستانهایی با قابلیت حضور فاکتورهای تفکر مراقبتی و آموزش از طریق آن برشمرده است. همچنین دارا بودن ویژگیهای پرسش و پاسخ در متن داستان و چالشهای موجود در مسیر تجربه اندوزی، یادگیری و رشد تکاملی شخصیت حضرت موسیg در پایان داستان را برای آموزش کودکان مناسب می داند. به نظر میرسد بررسی چنین داستانهایی از جنس دیالوگهای احساسی و عقلانی که ارکان تشکیلدهنده تفکر مراقبتی از منظر فلسفه برای کودکان را در خود دارد، برای رشد و تکامل پرورش این جنس از تفکر در کودکان سودمند باشد. در نتیجهگیری حاصله از یافتهها، به دو معنا از تفکر مراقبتی میرسیم، نخست اینکه متوجه آنچه میاندیشیم باشیم و دیگر آنکه متوجه نحوه اندیشیدنمان باشیم.
داستان ، موسی ، خضر ، تفکر مراقبتی ، فلسفه برای کودکان
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.