رویکرد حس مکان در طراحی فضاهای آموزشی با تمرکز بر فضای سبز (مدارس روستایی شهرستان گنبدکاووس)
حس مکان از جمله واکنشهای احساسی- ادراکی انسان نسبت به محیط پیرامون است که او را به مکان حضور خود پیوند داده و هویت فرد و مکان را شکل میدهد. فضاهای آموزشی، بعد از محیط خانه، موثرترین سطح ارتباط را با دانشآموزان به تعامل میگذارد و بعبارتی حس مکان، رویکردی برای افزایش یادگیری، شوق بازگشت به مدرسه و ماندن در آن فراهم میآورد که میتواند پیوند دهنده دانشآموزان با محیطهای آموزشی باشد. این در حالی است که کمبود سطح کمی و کیفی فضای سبز در طراحی محیطهای آموزشی مدارس کشور، حتی در مدارس روستایی، این فضاها را به مکانی صلب و بیروح با مصالح و ساختمانهای غیرجذاب و بیذوق برای دانشآموزان تبدیل کرده است. شناخت بهتر محیط زمانی ارزش مییابد که ضمن درک عناصر کالبدی آن، مفاهیم درونی آن و ادراک فرد و گروه نیز مورد توجه قرار گیرد. از اینرو، مقاله حاضر سعی در بررسی فضاهای سبز و نحوه اثرگذاری آن در طراحی و عملکرد فضاهای آموزشی مدارس روستایی با تمرکز بر سطح یادگیری دانشآموزان و بهبود حس مکان در این فضاهاست. ماهیت این پژوهش کاربردی است و به لحاظ متدلوژی جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی میباشد که در آن دادههای مورد نیاز به دو روش کتابخانهای (اسنادی) و میدانی (پیمایشی با توزیع پرسشنامه) است. نتایج کلی تحقیق حاکی از آن است که توجه به طراحی فضاهای سبز در مدارس روستایی بر میزان عملکرد محیطی و سطح یادگیری دانشآموزان تاثیرگذاری عمیقی داشته و این امر بیانگر تاثیرات مثبت و معنیدار طراحی فضاهای سبز بر قدرت یادگیری و آموزش دانشآموزان مدارس روستایی شهرستان گنبدکاووس است. بعلاوه، نتایج آزمونهای آماری تحقیق نشان داد که رابطه مستقیم و معنیداری بین وجود فضاهای سبز و افزایش حس مکان در میان دانشآموزان مدارس محدوده مطالعاتی وجود دارد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.