مفهوم پردازی نظریه ابتسام در ادبیات عرفانی برای طراحی طنز رسانه ای
شادی از جمله موضوعاتی است که در عرفان نظری و عملی بدان پرداخته شده و با مفاهیمی همچون فرح، سرور، تبسم، وجد، سماع و بهجت وجوه مختلف آن تعریف شده و در ادبیات تعلیمی به لحاظ هنری مصداقهای کاربردی آن در قالب طنز قابل مطالعه است. پژوهش حاضر با هدف مفهومپردازی نظری طنز بر مبنای ادبیات عرفانی و با بهرهگیری از روش اسنادی و کتابخانهای در گردآوری دادهها و شیوه قیاسی – استقرایی در منطق استدلال به مطالعه مفاهیم نظری مرتبط با طنز در ادبیات عرفانی میپردازد. ابتسام به معنای لبخندزدن یا شکرخند از کلام ابن سینا در کتاب اشارات و تنبیهات اخذ شده که با مطالعه مفاهیم فرح، سرور و بهجت در نزد حکما و عرفای اسلامی و نیز مطالعه مصداقهای کاربردی آنها در ادبیات تعلیمی عرفانی از منظر عرفان نظری حالت بهجت نفس انسانی است که به سبب ادراک حقیقت برای او حاصل میشود و عارف بدان جهت بسام است که در حال ادراک حقیقت است. از منظر عرفان عملی ابتسام کارکردی اجتماعی دارد و عبارت است از بهجتی که به هنگام یقظه به انسان دست میدهد و شادی حاصل از آن برخاسته از آگاهی به لحظه است و نه از غفلت از لحظه. بر مبنای نظریه ابتسام، طنز رسانهای از رهگذر آگاهی مخاطب تبسم را موجب میشود و چنین خنده ای در درون خود تعلیم، آموزش و آگاهی را در پی دارد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.