مقایسه اثربخشی دو روش درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی
اختلال پرخوری عصبی به عنوان یک اختلال شایع روانشناختی بر زندگی افراد مبتلا تاثیر منفی میگذارد و کیفیت زندگی آنها را کاهش میدهد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت.
این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعهکننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال 1398 بودند که 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. یکی از گروه های آزمایش تحت درمان گروهی شناختی- رفتاری و گروه دیگر تحت درمان گروهی خودشفابخشی به مدت 12 جلسه قرار گرفتند. گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری و نرم افزار spss-24 استفاده شد.
بر اساس آزمون مجذور کای تفاوت معناداری از لحاظ سن، تحصیلات و مدت بیماری بین سه گروه مشاهده نشد. نتایج نشان داد که گروه شناختی رفتاری و خودشفابخشی در مقایسه با گروه کنترل در تمامی ابعاد کیفیت زندگی تفاوت معناداری داشتند (001/ 0>p). همچنین درمان خودشفابخشی باعث افزایش بیشتر ابعاد روانی، جسمانی و محیطی کیفیت زندگی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری شده است (05/ 0>p).
با توجه به نتایج این پژوهش می توان از درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی برای افزایش کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی استفاده کرد. اگر چه به نظر میرسد درمان خودشفابخشی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در این مورد، موثرتر باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.