بازتاب مولفه های نظریه سلیگمن در آثار فروغ فرخزاد
از تحولات مهم روانشناسی، جنبش روانشناسی مثبت به رهبری سلیگمن است که موجب شد تمرکز این علم به موضوعات مثبت مانند شادی، عواطف و معنویات کشیده شود؛ علمی که به جای توجه به ضعفها، بر قوتها و فضایل توجه میکند. از زمان طرح این مسیله، رد پای مولفههای آن را میتوان در آموزههای ادبی جستجو کرد. این گفتار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، در پی استخراج این مولفهها از آثار فرخزاد است؛ شاعری که با داشتن نگرشهای چندگانه، در قالب نگاهی بهظاهر یاس آلود، خود را به سمت مثبتنگریها سوق میدهد. در این مقاله بر اساس ذکر شواهد و مصداقها بر آنیم شعر معاصر را از منظری دیگر بررسی کنیم.
روان شناسی ، سلیگمن ، شعر معاصر ، فروغ فرخزاد ، مثبت نگری
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.