مساله ی فرهنگی نقد محیط زیستی : نگاهی به رویکرد های نقد محیط زیستی به همراه بحث در باب رویکرد فرانسوی با نگاهی به یک نمایشنامه ی ایرانی
نقد محیط زیستی به عنوان یکی از اندیشه های متاخر در علوم انسانی و ادبیات مشخصا در برابر یک دوگانه ی اساسی و چالش برانگیز قرار دارد : انسان زدایی از فرهنگ و به تبع آن از ادبیات به نفع نوعی خود بسندگی فلسفی و زیبایی شناختی طبیعت. اغراق نیست اگر بگوییم این چالش در بطن تحول رویکردهای نظری در این نقد قرار داشته و دارد. در تحقیق حاضر ضمن صورت بندی این چالش به یک بررسی اجمالی از تاریخ تحول رویکرد ها و نظریات مختلف حول آن خواهیم پرداخت تا در ادامه بتوانیم رویکرد فلیکس گاتاری که به نوعی نماینده و چکیده ی رویکرد فرانسوی در نقد محیط زیستی ست را به طور مدون تری معرفی نماییم. در این راه بر سه اکولوژی (1989) رساله ی مهم گاتاری در باب این موضوع متمرکز خواهیم شد تا ببینیم وی چطور با پیشنهاد مفهومی به نام "اکوزوفی" تفسیر کاملا جدیدی از مسایل نقد محیط زیستی ارایه می دهد : تفسیری ناظر به بازاندیشی رابطه ی ذهینت انسان با جهان بیرون که در سه وجه (بوم شناسی اجتماعی، بوم شناسی محیطی و بوم شناسی روانی) ارایه می گردد. در ادامه، سعی خواهیم کرد تا از دیدگاه گاتاری یک نمایشنامه ی معاصر ایرانی را مورد بازخوانی قرار دهیم تا ببینیم در غیاب مضامین مرتبط با طبیعت نقد محیط زیستی چطور همچنان می تواند اعتبار و اهمیت خویش را حفظ نماید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.