نقش میانجی گری گرایش های معنوی در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان با سازگاری زوجی
در دهههای اخیر پژوهشگران به رضایتمندی و سازگاری زندگی زناشویی که یکی از مسایل اصلی زندگی خانوادگی محسوب میشود بهطور گستردهای توجه کردهاند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگری گرایشهای معنوی در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان با سازگاری زوجی انجام شده است.
این پژوهش از نوع همبستگی و در زمره تحقیقات بنیادی است. جامعه آماری پژوهش زوجین 20-60 سال ساکن شهرهای تهران و همدان در سال 1398 بود که دستکم دو سال زندگی مشترک داشتند و در حال حاضر با هم زندگی میکردند. از میان آنان نمونهای به تعداد 400 نفر (200 مرد و 200 زن) بهروش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای استفادهشده در این پژوهش پرسشنامه معنویت (SQ)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و پرسشنامه سازگاری دونفره (DAS) بود. برای تحلیل دادههای پژوهش نیز از الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافتهها نشان داد که الگوی تدوینشده از نظر آماری شاخصهای برازش قابل قبولی داشت و روابط معنادار مثبت بین متغیرها نشان داد که گرایش معنوی همراه مولفه تنظیم شناختی هیجان در پیشبینی گرایش به سازگاری زناشویی نقش داشت. نقش میانجیگری گرایشهای معنوی با معناداربودن و همبستگی رابطه تنظیم شناختی هیجان مثبت و سازگاری زوجی و همچنین نقش میانجیگری گرایشهای معنوی با همبستگی رابطه تنظیم شناختی هیجان منفی و سازگاری زوجی تبیین شده است و بر اساس مقادیر شاخص برازشیافته الگوی پژوهش، معناداربودن مسیر متغیر سازگاری زوجی با گرایشهای معنوی به اثبات میرسد.
تنظیم شناختی هیجان با درک عواطف زوجین و ایجاد فرصتی برای پردازش شناختی (از جمله پردازش شناختی هنگام خشم و عصبانیت) به بهبود رابطه میپردازد و گرایشهای معنوی میتواند پیشبینیکننده معنیدار سازگاری زناشویی و رضایت از زندگی در میان زوجین باشد و موجب ارتقای کیفیت روابط بین زوجین شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.