خوانش محله به مثابه منظر (مطالعه موردی: محلات تاریخی سمنان و دامغان)
ویژگی مهم شهر ایرانی دوره اسلامی، وجود محلات به عنوان زیرسیستم و کل های کوچک در شهر است. محله به عنوان یکی از ارکان اصلی تشکیل دهنده شهر ایرانی، سهم بسزایی در تکامل مفهوم مدنیت و اجتماع دارد. این کل های کوچک، بیش از هر چیز به مثابه ساختارهایی جمعی و به عنوان کانون هایی جهت ارتباطات اجتماعی و مردمی تلقی می شوند و برای شناخت هرچه بیشتر آنها نیازمند دیدگاهی کل نگر و همه جانبه هستیم که بتواند همه ابعاد آن را شناسایی و درک نماید. شهرهای سمنان و دامغان به عنوان دو شهر تاریخی و با قدمت بالا، همچون سایر شهرهای تاریخی ایران، دارای بافت و ساختار ویژه ای از محلات هستند و بررسی و شناخت منظر محله این دو شهر، جهت درک ساختارهای ذهنی و اجتماعی آنها، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و تا کنون مورد توجه واقع نشده است. در همین راستا، این پژوهش با هدف شناسایی و دستیابی به ساختاری جهت خوانش منظر محله به صورت کلی، و با تاکید بر منظر محلات دو شهر سمنان و دامغان به صورت خاص، به دنبال پاسخگویی به این سوال است که برای خوانش منظر محله، به چه ساختاری می توان استناد کرده و آن را مبنا قرار داد؟ جهت پاسخگویی به این سوال، این نوشتار با دیدگاهی کل نگر و مشاهده تفصیلی به شناخت، بررسی و تفسیر عوامل موثر در خوانش منظر محله می پردازد. در نهایت عناصری چون عرصه های جمعی محلات، آیین ها و رویدادهای مذهبی، عناصر طبیعی، معابر و گذرها، کاربری ها و فعالیت ها و در نهایت و اشتراکات قومی و صنفی از عناصر تاثیرگذار در خوانش محلات سمنان و دامغان شناخته شدند.
منظر محله ، ادراک شهروندان ، عرصه های جمعی ، سمنان ، دامغان
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.