از «استاره»ی فارسی تا «اسطوره»ی عربی؛ واکاوی ریشه شناسی و نشانگری «اسطوره
هدف نگارنده از نگارش جستار پیش رو، به دست دادن انگاره ای تازه است پیرامون ریشهشناسی واژهی «اسطوره» و در پیوند با «استاره»ی فارسی، «استر» عبری و «عستر»/ «عشتر» / «عثتر» سامی-آرامی و با کاربست روش ریشه شناسی تاریخی-تکاملی زبان. درباره اسطوره، گونه های آن در ادبیات ملل و کنشگری آن در رشتههایی مانند روانشناسی، ادبیات، نقد، ادیان و تاریخ و نیز دربارهی پیوند اسطوره با میثولوژی یونانی و واژگانی مانند story یا history، انگارههای گوناگونی پیشنهاد شده است ولی انجام پژوهشی از این دست از آنرو گریزناپذیر مینماید که در هیچ یک از پژوهشهای انجام شده، دیدگاهی مشخص و قاطع پیرامون ریشهشناسی اسطوره، نشانگری و دلالت راستین آن در آغاز و جایگاهش در ایران باستان و به ویژه پیوندش با واژگان فارسیتبار همسان دیده نمیشود. طرح این مساله هم گاه با بازشناسی بینش اندیشگانی غرب به «اسطوره» در یک رویکرد تاریخی-تکاملی پوزیتیویستی و در سیر تاریخ گرایانه داروینیستی خواهد بود. دستاوردهای این پژوهش نشان میدهد بدانسان که تاریخ با ستاره و ستارهشناسی پیوندی ناگسستنی دارد «اسطورهها» نیز ستارهنگاشتههایی هستند بازگوکنندهی بودگی ستارگان و اختران ایستا در پگاه تاریخ و ثبت کننده پیدایش اختران و ستارگان در گردش از زبان انسان سنتی و هم ازاین روست که اسطورهها در نمونههای بسیاری از ستارگان و آفریدههای آسمانی خورشیدزاد، ماهزاد یا ستارهزاد سخن میگویند و از خانهی آسمانی خدایان و زیگوراتهایی که سرای همیشگی خدایان نامیرای جاویدان است. این نشانگری به روشنی در نام گذاری شهر ساختهی کیومرث یعنی «بابل: باب+ال/ ایل» به معنای دروازهی خداوند دیده می شود.
ریشهشناسی ، اسطوره ، استاره ، عثتر ، گاهشماری ستارگان
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.