فناوری بارورسازی اقیانوس ها از منظر اصول حقوق بین الملل محیط زیست
از دهه 80 میلادی به این سو، بارورسازی اقیانوسها در میان روشهای مختلف مهندسی اقلیم، توجه بسیاری را به خود جلب نموده است. برخی از پژوهشگران خارجی، بارورسازی اقیانوسها را از جنبههای علمی، زیست محیطی و حتی تجاری مورد بررسی قرار دادهاند. اما با تلاش کنوانسیون/پروتکل لندن جهت تنظیم بارورسازی اقیانوسها از سال 2007، و سپس با تصویب اصلاحیه 2013 پروتکل لندن در خصوص این فناوری، شاهد انجام پژوهشهای حقوقی در این حوزه بودیم اگرچه تا به کنون فرآیند بارورسازی در سطح گسترده عملیاتی نشده و محدود به انجام آزمایشاتی در سطح محدود می باشد اما پژوهش های حقوقی به ویژه با هدف بررسی جایگاه معاهداتی فناوری مزبور نگارش یافته است. نوشتار حاضر با هدف واکاوی فناوری بارورسازی اقیانوسها به عنوان یکی از روشهای مقابله با گرمایش زمین، بررسی مزایا و چالشهای احتمالی زیست محیطی آن به دنبال بررسی رویکرد اصول حقوق بینالملل محیط زیست نسبت به این فناوری چالش برانگیز به رشته تحریر در آمده است.
روش جمعآوری اطلاعات در پژوهش حاضر به صورت کتابخانهای و روش کار توصیفی- تحلیلی میباشد؛ بر این اساس، پس ازتوصیف فرآیند بارورسازی اقیانوسها، مهمترین پیامدهای زیست محیطی آن مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت به تحلیل این فناوری نوظهور درچارچوب اصول حقوق بین الملل محیط زیست پرداخته ایم.
بارورسازی اقیانوسها به عنوان یکی از روشهای نوین مقابله با تغییرات اقلیمی مزایایی همچون مقابله با گرمایش زمین، افزایش ذخایر ماهیها، ترویج تحقیقات علمی دریایی و تجارت کربن دارد، اما در کنار آن احتمال بروز مشکلات زیست محیطی نظیر اسیدی شدن اقیانوس ها، ایجاد شکوفه های جلبک سمی، آنوکسی در اثر بارورسازی اقیانوس ها دور از ذهن نیست. آثار زیست محیطی فرامرزی این فناوری، اعم از آنکه در آبهای تحت صلاحیت ملی انجام شود یا در آبهای آزاد گواهی است بر لزوم مداخله حقوق بینالملل محیط زیست جهت تنظیم گری این فناوری و تبعات آن. از این رو در مقاله حاضر بر آنیم تا نقش اصول حقوق بین الملل محیط زیست را در پاسخ به مسایل ناشی از بارورسازی اقیانوسها و تنظیم آن و رفع خلاء های معاهداتی بررسی کنیم.
از بارورسازی اقیانوسها میتوان به عنوان تیغ دولبهای یاد کرد که از یک سو قادر است بر یکی از مهمترین چالشهای زیست محیطی عصر حاضر یعنی گرمایش زمین و به بالتبع تغییرات اقلیمی غلبه نماید و از دیگر سو عامل ایجاد آسیب های زیست محیطی دریایی باشد. یافتههای مقاله حاضر نشان میدهد که اولا، قطعیت علمی کافی در خصوص پیامدهای زیست محیطی بارورسازی اقیانوسها وجود ندارد و برای دستیابی به قطعیت علمی، مطالعات و آزمایشات بیشتر ضروری است. ثانیا بررسی معاهدات بین المللی که این فناوری را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مورد توجه قرار داده اند، نشان میدهد که کنوانسیون های مربوطه، محدودیت های شدیدی را بر بارورسازی اقیانوسها وارد ساختهاند و با نقد هایی همچون عدم مشارکت جهانی و نگرش مطلقا منفی مواجهاند، ثالثا، در شرایط ذکرشده، استفاده از اصول حقوق بین الملل محیط زیست جهت پرکردن خلاءهای موجود و تکمیل اسناد معاهداتی می توانند بسیار راهگشا باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.