نقش معماری در سبک زندگی و تاثیرات آن بر ایجاد آرامش و آسایش
در خانه ایرانی تا اواسط قاجار ایده معماری مبتنی بر راه حل های متنوع و مختلفی که تا آن زمان برای تامین آسایش و آرامش بود استفاده می کردند. اما از زمانی فکر غربی وارد حوزه فرهنگی ما شد ابتدا از طریق کارت پستال ها، سفرهای معدود اشراف به اروپا و وارد کردن دستاوردهای آن ها تمام این عوامل به شکل نامحسوسی معماری خانه را دچار تغییرات عمده کرد. یکی از مهم ترین عواملی که باعث تغییر شکل خانه ها شد تاثیر مواجهه و دریافت ما از فرهنگ غربی بر سبک زندگی مان بود. به عنوان مثال تا یک قرن قبل مبلمان خانه های ما منعطف بود یعنی کف خانه فرشی ارزشمند می انداختیم و روی آن تمام زندگی جریان داشت. اگر می خواستیم غذا بخوریم سفره می انداختیم، آفتابه و لگن می آوردند و دست ها را می شستیم. وقتی تمام می شد آن را جمع می کردیم. سپس اتاق را تبدیل به نشیمن می کردیم هنگام خواب پشتی هایی را که به آن ها تکیه داده بودیم باز می کردیم و رختخواب می شد. اما سبک زندگی ما طوری بود که یک اتاق به دلیل منعطف بودن اثاثیه در کل بیست و چهار ساعت از شبانه روز استفاده می شد ولی از زمانی که سبک زندگی اروپایی بر ما وارد شد رفته رفته آن را تغییر داد، که به این صورت امروزی متحول شد. برای مثال صندلی وارد خانه ها شد. از سوی دیگر صندلی روی زمین نشستن را منتفی کرد. به این ترتیب فرش کاربرد و معنای خود را از دست داد؛ هر چند ابتدا این روند با مقاومت روبه رو شد طوری که در عکس های خانواده های قدیمی می بینیم که صندلی ها را دورتادور اتاق بنا بر اقتضای حاشیه فرش و مطابق الگوی قبلی زندگی قرار می دادند. به همین دلیل دیگر یک خانواده در 70 متر مربع نمی تواند حتی زندگی متوسطی داشته باشد. در حالی که یک خانواده ثروتمند تا اواخر قاجاریه در 70 مترمربع زندگی مجللی داشته اند.یکی از مهم ترین عواملی که باعث تغییر شکل خانه ها شده است، تاثیر مواجهه و دریافت ما از فرهنگ غربی بر سبک زندگی مان بود تا اواخر دوره قاجار همچنان تلاش می شد تا سبک زندگی غربی از هاضمه فرهنگی ما عبور کند و این لباس به قد و قواره ما درآید. اما به تدریج، تغییر سبک بدون تلاش برای هضم محصولات وارداتی در حال انجام بود. ابتدا طبعا خانه اشراف و متمولین و کسانی که ارتباط بیشتری با دنیای غرب داشتند را تحت تاثیر قرار داد سپس از آغاز قرن اخیر و مخصوصا در دوره پهلوی دوم این تغییر در سبک زندگی عمومیت پیدا کرد و در خانواده های متوسط و زیر متوسط هم شاهد حضور عناصر سبک غربی زندگی به مثابه الگوی آسایش در خانه شده اند. تا می رسیم به دهه چهل و پس از آن، طی این سیر، آرامش رفته رفته از خانه های ما رخت بربست و درانقلاب مشروطه آرامش بر آسایش توافق داشت. اما طی تحولات پس از آن اهمیت آسایش به تدریج شدت یافت، تا جایی که با مفهوم آرامش برابری کرد. سپس رفته رفته آسایش اولویت پیدا کرد تا آنجا که این مهم ترین اصل معماری ایرانی اسلامی به دست فراموشی سپردهشده است. لذا آرامش راکاملا از صحنه خارج کرده و تسلیم سیطره آسایش شد و اصلا می خواستیم به وسیله آسایش، آرامش را به دست آوریم. اما از نیمه قرن اخیر به دلیل تحولات اجتماعی حتی مفهوم آسایش هم در زندگی ما دچار اختلال شده است. طوری که امروزه آسایش به امری انضمامی در خانه بدل شده است. یعنی در تعریف از یک خانه می گوییم این خانه آسانسور و کف سرامیک و سونا و... دارد. یعنی چیزهایی را برمی شمریم که به خانه اضافه شده اند تا آسایش را تامین کنند. این ها معیارهای خانه های خوب شده اند حال تصور کنید که این وسایل از خانه امروزی حذف شود دیگر آن خانه قابل زندگی و تحمل نیست. از جایی که آرامش فراموش شده، آسایش هم از حیثیت قبلی خود خارج و تبدیل به امری انضمامی شده این ها تحولاتی است که همراه با تغییر سبک زندگی رخ می دهد. البته این هم یک سبک زندگی است اما سبک زندگی ای که نه متضمن آرامش است و نه آسایش. ما نه در خانه های خود نه آرامش داریم و نه آسایش و این اولین بار است در طول تاریخ بشر که ما موفق می شویم چنین خانه های گران قیمتی بسازیم که نه تامین کننده آرامش ماست و نه تامین کننده آسایش ما. در این مقاله با بررسی نقش معماری در سبک زندگی و تاثیرات آن بر ایجاد آرامش و آسایش خواهیم پرداخت تا نسبت میان مشخصه های سبک زندگی در ایران و نقش معماری در آسایش و آرامش و رابطه میان این دو را مورد بررسی قرار دهیم.
سبک زندگی ، آسایش معماری ، معماری و آرامش ، مسکن ایرانی ، منعطف ، اشراف
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.